۳. ۲. معاويه معاويه با متهم كردن امام علي(ع) به قتل عثمان، دست كم دو هدف را دنبال مي‌كرد: يكي وانمود به اين كه حضرت صلاحيت خلافت را ندارد و حكومتش كودتايي و غير شورايي است و ديگر آن كه افكار عمومي را براي جنگ با امام آماده سازد. او جرئت نداشت که بدون فاصله پس از قتل عثمان، خود را خليفه مسلمانان اعلام کند. مهمترين مانع او بيعت مردم با حضرت علي(ع) بود. براي شکستن اين سد، به برخي از اصحاب پيامبر خاتم(ص) نامه نوشت که در ميان مردم وجهه‌اي داشتند؛ مانند طلحه و زبير، عبد الله بن عمر و از آنان خواست که خلافت را بر عهده گيرند و قول داد که با آنان بيعت خواهد کرد. اين اقدام معاويه براي آن بود که مسند حکومت براي حضرت علي(ع) آماده نشود و موقعيت آن حضرت براي به دست گرفتن زمام امور سست شود. شواهد نشان مي‌دهد كه معاويه از همان زمان كه مخالفت‌هاي عمومي عليه عثمان اوج گرفت، به خلافت خود مي‌انديشيد. وي كه مي‌دانست صحابه پيامبر و مهاجرين و انصار هيچگاه او را براي خلافت برنمي‌گزينند، خون‌خواهي عثمان را بهترين بهانه براي رسيدن به آرزوي ديرينه خود مي‌ديد. اين نكته از ديد عثمان نيز مخفي نبود، از اين‌رو وقتي امتناع و كوتاهي معاويه را در ياريرساندن به خود ديد، به او گفت: «تو مي‌خواهي من كشته شوم و سپس به خون‌خواهي من برخيزي.»(يعقوبي، همان: ۲/۱۷۵) ابن عباس درباره عزل معاويه به اميرمؤمنان(ع) مي‌گويد: «تو مي‌داني که معاويه و ياران او اهل دنيا هستند. هر گاه آنان را تثبيت کني، براي آنان مهم نيست که چه کسي خلافت را در دست گيرد و هر گان آنان را عزل کني، خواهند گفت: خلافت را بدون مشورت گرفته و عثمان را کشته است.»(طبري، ۱۳۸۷: ۴/۴۳۹؛ الکامل، ۱۳۸۷: ۳/۱۹۷؛ مسكويه الرازى، ۱۳۷۹: ۱/۴۶۲) معاويه به بهانه انتقام و خونخواهي عثمان از مردم به عنوان خليفه همه مسمانان بيعت گرفت؛ سپس باب مکاتبه با اميرمؤمنان(ع) را گشود؛(دينوري، همان: ۱/۷۴) ليكن روشن است كه مجازات قاتلان عثمان براي معاويه هيچ اهميتي ندارد، از اين‌رو پس از آن كه به طور كامل قدرت را به دست گرفت، نه كاري كرد، نه سخني گفت؛ حتي در پاسخ به دختر عثمان كه مجازات قاتلان پدرش را مي‌خواست، گفت: «اين كار نشدني است و تو به همين راضي باش كه دختر عموي خليفه مسلميني».(بلاذرى، ۱۴۱۷: ۵/۱۲۵)👇👇