۳. عدالت‌گريزي اميرمؤمنان(ع) همزمان با آغاز خلافت، از بازگشت اموالي از بيت المال سخن گفت كه به ناحق بخشيده شده بودند(ابن ابي‌الحديد، همان: ۱/۲۶۹) و با تأكيد فرمود حتي اگر به مهر زنان يا بهاي کنيزکان رفته باشد، آن را باز مي‌گردانم.(رضي، خطبه ۱۵) آن حضرت در دومين روز پس از بيعت، در اجتماع بزرگ مدينه فرمود: «اي مردم، هر گاه من کساني از شما را که در دنيا فرو رفته، براي خود زمين‌هاي آباد و جويبارها فراهم ساخته‌اند و بر اسب‌هاي راهور سوار مي‌شوند و کنيزان زيبارو به خدمت مي‌گيرند… از اين کار باز دارم و به حقوق شرعي‌آشنا سازم، مبادا بر من خرده گيرند… هر کس که مي‌پندارد به دليل همراهي و مصاحبت با پيامبر بر ديگران برتري دارد، بايد بداند که برتري حقيقي و مزد و پاداش نزد خداست. هر انساني که به نداي خدا و فرستاده او پاسخ مثبت داده و اسلام را برگزيده باشد، و رو به قبله ما آورد، در حقوق و حدود اسلامي همسان ديگران است.»(ابن ابي‌الحديد، همان: ۷/۳۷) در واکنش به اين تصميم، برخي از کساني که در زمان عثمان به نان و نوايي رسيده بودند، به تکاپو افتادند و از امير مؤمنان(ع) خواستند که گذشته را ناديده بگيرد و از مصادره اموالي چشم پوشد که در زمان خلفا براي آنان فراهم آمده است. اينان به صراحت اعلام داشتند: «ما امروز به شرطي با تو بيعت مي‌کنيم که اموالي را که در زمان عثمان به دست آورده‌ايم، براي ما بگذاري؛ اگر از تو بترسيم، رهايت کرده و به شام ملحق مي‌شويم.»(همان، ۷/۳۸-۳۹) آن حضرت در پاسخ فرمود که گذشت زمان حقوق الهي را از ميان نمي‌برد.(همان، ۱/۲۶۹ و ۷/۳۹) از اين پس، نعمه‌هاي شوم مخالفت از گوشه و کنار برخاست. طلحه و زبير و عبد الله بن عمر و سعيد بن عاص و مروان بن حکم و شمار ديگري از قريش هنگام تقسيم بيت‌المال حاضر نشدند. سران فتنه جمل كه توان تحمل عدالت اميرمؤمنان(ع) را نداشتند، پيمان شكسته و در برابر آن حضرت قرار گرفتند.(همان، ۷/۳۸؛ المدني، ۱۴۲۰: ۶۶) در اين بخش به گوشه‌اي از عدالت‌‌گريزي خوان‌خواهان عثمان پرداخته مي‌شود: ۱. ۳. عايشه عايشه دختر ابوبكر بن ابي‌قحافه بود، از اين‌رو در زمان ابوبكر و عمر موقعيت ممتازي داشت و از حاميان سرسخت خلافت وقت بود و در سهام تبعيض‌آميز عطاياي عمر، در بالاترين رده قرار داشت.(ذهبي، همان، ۴/۲۵۱) او در دوران عثمان، نخست روابط حسنه‌اي با خليفه داشت؛ ليكن پس از آن از عثمان رنجيد كه حقوقش كاهش يافت و همانند ساير همسران پيامبر شد.(يعقوبي، همان: ۲/۱۷۵) عايشه و عثمان اختلاف‌هاي عميقي داشتند. عايشه از اجزاي مؤثر حزبي بود كه خواهان برگشت حكومت به خاندان تيم (قبيله ابوبكر و نامزد اين خاندان، يعني طلحه يا زبير (داماد ابوبكر)) بود، از اين‌رو نقش ممتازي در شورش بر عثمان ايفا كرد.👇👇