🔴
دستاورد مناظره جهانآرا
نقدی بر سخنان آقای غنینژاد در مورد نظرات ولی فقیه و تخصص اقتصادی
#اختصاصی
آقای غنینژاد در بخشهای پایانی مناظرهاش در برنامه جهانآرا گفت اساسا چرا باید به سخنان امام و مقام معظم رهبری در بخش اقتصادی توجه کرد؟! مگر آنها در اقتصاد متخصص هستند؟!
۱- اولا مطلب اساساً به صورتی که آقای غنینژاد مطرح کرده نیست، بلکه در رسمیترین شکل خود در جمهوری اسلامی، ولی فقیه پس از دریافت و مطالعه نظرات و گزارشهای مسئولین و متخصصین(از جمله اقتصادی) در فرآیندی استیشاری با برخی از نهادها مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظریه «فقه حکومتی» خود را در مورد رویکرد و جهتگیری سیاستهای کلان کشور (به عبارت دیگر ریلگذاری و تعیین راهبرد) بیان و ابلاغ میکند. چنین چیزی صرفاً در شأن یک فقیه در مقام رهبری و نه فرد دیگر خصوصاً کسی همچون غنینژاد است!
زیرا وی نه از باب به اصطلاح تخصص خود، شأنیت سیاستگذاری کلان برای یک کشور را دارد و نه علی الخصوص به لحاظ سابقه استیشاری خود و همفکرانش در تشدید اوضاع اقتصادی ایران، صلاحیت آن را!
(صد البته فارغ از روند رسمی ابلاغی ذکر شده در سیاستگذاریهای کلان توسط ولی فقیه، باز هم انتقاد آقای غنینژاد بیربط و بیوجه است زیرا اگر یک فقیه حق اظهار نظر در مورد انطباق یک مکتب اقتصادی با اسلام و معیارها و موازین فقهی را نداشته باشد آنگاه چه کسی دارد؟!)
۲- این نظریه فقهی و اسلامشناسانه بنا بر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که دو بار از طریق آرای عمومی، مشروعیت مردمسالارانه را نیز کسب کرده، از سوی مسئولین کشور لازم الاجرا و لازم الاتباع میباشد. جالب است که کشور آرمانی این لیبرالها یعنی ایالات متحده امریکا، هیچ گاه قانون اساسی خود را به رفراندوم نگذاشته است!
۳- مخالفت با این ساختار قانونی چیزی جز عیان کردن دیکتاتورمآبی لیبرالهای ایرانی و لگد زدن به آرمانهای مثلا دموکراتیک مورد ادعای خود آنان نیست. همچنان که در رخدادهای گوناگون در تاریخ جمهوری اسلامی از جمله سال ۱۳۸۸ آن را از خود نشان دادهاند.
۴- چنین چیزی علاوه بر دیکتاتورمآبی آنان، بیانگر تزویر و دورویی نیز میباشد زیرا غنینژاد در همین مناظره و در مورد پیشنویس قانون اساسی این چنین گفته بود که دیدگاه اسلامی یعنی فقهیِ مربوط به بخش معاملات (به صورت خاص احترام به مالکیت خصوصی) در آن لحاظ نگردیده و از همین رو مورد مخالفت فقها واقع شد.
او اساساً در نقد تاثیرپذیری نگارش قانون اساسی از دیدگاه های چپ، با لحنی سرزنشگرانه میگفت «پس نقش اسلام و فقه شیعه در اقتصاد چه شد؟!» و خود نیز با اعتماد به نفس کامل، آن را نه مطابق با موازین فقهی که منطبق بر راه رشد غیر سرمایهداریِ اولیانوفسکی عنوان کرد. بلکه بالاتر، حتی این چنین گفت که اساساً حضرت امام با دریافت فقهی خود از مسائل اقتصادی، مملکت را از دست چپی ها نجات دادند!
حقیقتا چگونه میتوان بر نقش فقه و دریافتهای فقهی یک فقیه در مبارزه و مرزبندی با کمونیسم و چپگرایی تاکید کرد و در عین حال آن را در تقابل با ایدههای سرمایهداری و لیبرالیسم به چالش کشید؟!
شاید مهمترین دستاورد دکتر درخشان در این مناظره را باید عیان کردن این تناقض منفعت طلبانه لیبرالیست های ایرانی دانست.
@bahaneee