🔺 روایت مرتبط با سخنرانی روزی قنبر، غلام(مولا صدّیق اکبر فاروق اعظم) اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام به درِ خانه‌ی حضرت آمد و ایشان را در خانه نديد. از فضّه ی خادمه جويای حال امام شد. فضه گفت: (اِنَّ الْمَوْلَي عَرَجَ اِلَي السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ لِتَقْسيمِ اَرْزاقِ الْعِبادِ)؛ مولا برای تقسيم ارزاق بندگان به آسمانی که صاحب برج هاست تشریف برده اند». اين سخن بر قنبر سنگين آمد و آن را حمل بر مزاح يا اشتباه نمود و به سمت نخلستان حرکت کرد. مولای متقّیان امیرالمومنین امام علی علیه السلام را در نخلستان یافت و گفتار فضّه را به عنوان شكايت به ایشان نقل نمود. امام علی علیه السلام فرمودند: (مَهْ يا قَنْبَر،ُ وَ لَعَلَّكَ لَمْ تُؤْمِنْ بِوِلايَتِنا حَقَّ الْايِمانِ)؛ « ساكت باش ای قنبر، گويا تو هنوز آن چنان كه بايد، به ولايت ما ايمان نياورده‌ ای». آنگاه دستی بر چشم‌ های قنبر كشيدند و فرمودند: «چه می ‌بينی»؟ قنبر عرض کرد: (رَأَيْتُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ كَجَوْزَة فِي يَدِ الْمَوْلَي) «دیدم آسمان‌ها و زمين مانند يك دانه‌ گردو در دست مولایم (امیرالمؤمنین) است» 📖 کتاب شرح اربعين قاضی سعيد قمی، صفحه‌ ۴۳۶ 🏴 هیئت سیّده رقیّه سلام الله علیها @BaharestanRoze