🌱 باسلام، سال سوم دبیرستان بودم هم درسخون و زرنگ بودم ، هم توی شرارت و سرکار گذاشتن معلم ها اول😈 عاشق آهنگ ها و رقص های خفن بودم... با یکی دوتا از دوستام که خیلی پایه بودن هر زنگ تفریح بزن و برقص داشتیم و معرکه میگرفتیم. این دوستان و فضای مدرسه باعث شد تا سمت خیلی گناه ها برم و با اون سن کم خودم رو خیلی درگیر کردم،حتی یه مدتی وارد یه داستان هایی شده بودم که اصلا با عقاید خانواده ما جور نبود... آخه ما خانواده نسبتا مذهبی داشتیم و خودمم عقاید دینی داشتم و بی دین نبودم... یه دوست قدیمی داشتم که همکلاسیم بود و خیلی مذهبی بود و توی شرارت ها و رقص های ما شرکت نمیکرد اما همیشه باهام رفیق بود و خیلی مهربون. اون موقع، این رفیقم تازه نامزد کرده بود، یه روز که اوایل محرم بود توی کلاس اعلام کرد که بچه ها از فردا یه جا هیئت زنانه برگزار میشه که من همیشه میرم ، خیلی باحاله اصلا پیرزنی نیست😎 مثل مردها سینه زنی دارن و مداحاشون با این که خانم هستند خیلی باحال و مردونه میخونن...😉 نمیدونم هدف دوستم از این اعلام من بودم یا نه ولی جداگونه به خودمم دوباره گفت که برم... و من برای اولین بار رفتم هیئت! برخورد گرم و صمیمی و پر از محبت متولی هیئت که منو عاشق خودش کرد، هربارکه میرفتم توو هیئت با احترام بلند میشد و از بین همه عبور میکرد و منو در آغوش میگرفت و پیشونیمو میبوسید...😍 با این کارها احساس صمیمیت و تعلق من نسبت به هیئت زیاد شد و کم کم از تمام کارهای خطا...فاصله گرفتم همه از یادم رفت و حتی بعد از چند سال یکی از دوستای صمیمی خودمو آوردم هیئت که مسیر زندگی اون هم عوض شد😁 🚩من اینجوری هدایت شدم به وسیله یه دعوت ساده دوستم به هیئت،دوستی که برخلاف خیلی از بچه های مذهبی کلاس نسبت به من بی تفاوت نبود! و البته دعوت ویژه امام حسین علیه السلام...!❤️ ✍🏻شاید خیلی هامون، یه دختر ۱۶ ساله رو ببینیم ک اینقدر خراب شده، اصلا فکرشم نمیکنیم که هیئت دعوتش کنیم، اما ما آدم ها خیلی عجیبیم و احتمال تحول همیشه هست‌... خداروشکر میکنم🙏🏻 ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 😍 بزنید ! ‌‌╔═🌊✨═══╗ @bahhhr👈بپوندید ╚═══✨🌊═╝