زنده یاد استاد دکتر دکترای فیزیک داشت و۱۴جلد کتاب در باره اهلبیت عصمت علیهم السلام خصوصا حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نوشت که سه جلد آنرا به حقیر هدیه داد درباره اینکه دانشمند محقق وگرانقدر واستادکسی است که طمع دنیا وشهوت وشهرت ندارد وهمیشه بدهکار است وبایدهمیشه دفترچه قسط دستش باشد وقسط قرضها رابدهد ،، با لطافت ؛؛ شعری سرود وایه قرآن رابه همین معنا تفسیر طنزی کرد و فرموده: ... موقعی بود كه دانشگاه تهران تصميم گرفت از هر دانشجو ، 180 تومان شهريه بگيرد ، كه اين تصميم به اعتراض و اعتصاب دانشجويان انجاميد و من اين شعر را سرودم : گفت با اوستاد ، شاگردی كه مرا جان در آستين باشد همه گوشند ، آن چه فرمايی ره اهل نجات ايــــن باشــد ليك بی پولم و تو آگاهی علم و ثروت كجا قرين باشد؟ گفت "الفقر فخري" از آغاز آن كه ما را رسول دين باشد پس معافم بكن ز شهريه تا نه همچون منی غمين باشد پاسخش داد اوستاد ، چنين كه به حق پاسخی متين باشد گفت : قسطی بده تو شهريه علم با قسط همنشين باشـــد كه "أولوا العلم قائماً بالقسط" معنيش فی الحقيقه اين باشـد در این طنز تلخ نگاه کنید وزندگی دانشمند وعالم حقیقی وواقعی را از عالم نمایان وشبیه العلما ها که مستبد به رای ومغرور واهل شهرتند جداسازید تا درست از نادرست متمایز گردد.....