🔹شهید مهدی باکری🔹
#کمک_به_دیگران
اخوی ؛ بیا یه دستی به چراغای ماشین بزن. شرمنده، کار دارم. دستم بنده. برو فردا بیا. –باید همین امشب برم خط. بی چراغ نمی شه که. می بینی که، دارم لباس هام رو می شورم. الانم که دیگه هوا داره تاریک می شه. برو فردا بیا، مخلصتم هستم، خودم درستش می کنم. –اصلا من لباس ها رو می شورم، تو هم چراغ ماشین من رو درست کن. هر چه قدر بهش گفت« آقا مهدی ! به خدا شرمندم، ببخشید. نمی خواد بشوری. » گفت « ما با هم قرار داد بستیم. برو سرکارت، بذار منم کارم رو بکنم. »
یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 45
@bakeri_channel