🌱 ریشه در هستی
اگر گل را در اتاقی پنهان كنی كه نه دست خورشيد به آن برسد و نه دست باد، شايد خيال كنی كه با اين كار از گل محافظت میكنی،
اما تو آنرا نابود میكنی؛ مرتكب قتل او میشوی!
البته نيت تو خير است و تو اين كار را بخاطر آن گل انجام میدهی، زيرا در بيرون خورشيد میدرخشد و باد و باران فراوانی هم وجود دارد و تو قصد داری از آن غنچه گل كوچک محافظت كنی.
تو برای اينكه آن غنچه تبديل به گُل شود در اتاقت پنهانش میكنی و تمام درها و پنجرهها را میبندی، اما آن گل پژمرده خواهد شد.
گل زمانی شكوفا میشود كه با خورشيد در تماس باشد؛ در باد به رقص در آيد؛ از ريزش باران لذت ببرد و با ستارگان به گفتگو بنشيند.
گل متعلق به هستی است و فقط زمانی میتواند شكوفا شود كه عميقا در هستی ريشه دوانده باشد.
انسان يک غنچه ناشكفته است؛ شادمانیاش هنوز شكوفا نشده؛ زيرا بيش از حد نگران امنيت است و از خطر و نا امنی میهراسد.
پس خودش را به زنجير كرده، برای محافظت از خويش ديواری دور خود كشيده و يک زندانی در بند شده است.
ما به بهانه امنيت، فرصت شكوفا شدن را از دست میدهيم. به دليل ترس از مرگ، جاودانگی را از دست میدهيم .
اگر خطر را به جان بخريم و دل به دريا بزنيم، اگر با خطر خوش باشيم و آنرا به ماجراجويی تبديل كنيم، زندگی همه شادمانی میشود و تنها ماجراجويان به شناخت خدا میرسند...
کانال "با خدا بمان"
🆔
@bakhodabeman