📜
#سرگذشت❄️
#برشی_از_یک_زندگی🩷
#نسرین.
#قسمت۶۲
به سرباز گفتم اون منو عقد کرده برای همین به کسی نمیتونم بگم بره بیمارستان……بخدا مادر نداره و تنهاست….تورو جون هرکس دوست داری برو بیمارستان و پیداش کن و ببین حالش خوبه یانه!!؟؟؟؟؟خدایی خیلی دل رحم بودم و واقعا نگرانش شده بودم و همش داشتم گریه و دعا میکردم….حتی یه روز هم روزه نذر کردم که خداکنه سلامت باشه و به زندگی برگرده چون رامین همش به من میگفت که تازه به خاطر تو به زندگی امیدوار شدم و کلی چرت و پرتهای دیگه که منم باور کرده بودم……..
من همش با گریه در حال التماس به اون سرباز بودم 😔😔….. خلاصه دوروز گذشت و اون سرباز همچنین در مورد رامین و ماشینش صدتا دروغ سرهم کرد و به من گفت تا بیشتر استرس بگیرم و به حرفهاش گوش کنم…….حتی گفت به سرش بد ضربه خورده…
🎹بختیاری آنلاين را از خود بدانید
📢 ما صدای شما هستیم
@OSB1777 📞
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯