روستای نصف‌جهان؟! 🔹آقای محسن رنانی به بهانه رای بالای اصفهان به دکتر جلیلی، یادداشتی را با عنوان "روستای نصف جهان" منتشر کرده است! او در بخشهایی از این یادداشت چنین نگاشته است: 🔹"سالها پیش،‌ در ایام جوانی، مقاله‌ای نوشتم با عنوان «روستای نصف‌جهان» اما آن سالها جرأت انتشار آن را نداشتم. در آن‌جا به‌گونه‌ای‌ فراخ نشان داده‌ بودم که چگونه ساختار و بافتار این شهر از هر چهار منظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، هنوز رنگ روستا دارد... مگر می‌شود شهر دوم یا سوم کشور باشی و روزانه یک تئاتر در تو اجرا نشود؟ (مقایسه کنید با پاریس که روزی دویست‌و‌پنجاه تئاتر در آن اجرا می‌شود). مگر می‌شود نخستین شهر گردشگری و دومین شهر صنعتی کشور باشی و روزانه کمتر از پنجاه  پرواز داشته باشی؟ (مقایسه کنید با روزانه دو هزار پرواز در استانبول). ... مگر می‌شود در شهری با بیش از دو میلیون جمعیت هیچ کنسرت موسیقی اجازه برگزاری نداشته باشد؟... امروز که ترکیب آراء اصفهان در انتخابات چهاردهم را دیدم و با آرای دیگر استانها مقایسه کردم، داغ آن مقاله‌ام تازه شد". 🔹حقیر قصد ندارم در اینجا پاسخ توهین ایشان به مردم شریف اصفهان را بدهم؛ اما با خط‌کش اشتباهی که ایشان تعریف کرده‌اند از خود ایشان میپرسم که آیا مثلا تعداد تاترها و یا پروازهای شهرهایی همچون سنندج و رشت و اردبیل و تبریز و ... که به رئیس جمهور منتخب رای بیشتری داده‌اند بیشتر از تعداد تاترها و پروازهای اصفهان است؟! و یا حتی همین اصفهان در سال ۷۶ که به جناب خاتمی رای داد و یا در سال ۹۶ که به جناب روحانی رای داد تعداد پروازها یا تاترهایش بیشتر از الان بود؟! 🔹وقتی که عرض می‌شود که دعوای ما بیش از آنکه سیاسی باشد تمدنی است دلیلش چنین یادداشت‌هایی است. یادداشت‌هایی که سویدای افکار سینه‌چاکان تمدن معاصر غرب را هویدا می‌سازد و نشان می‌دهد که برای آنها ملاک مدنیت و شهرنشینی، مثلا می‌تواند تعداد کنسرت یا تاتر باشد ولی تعزیه و یا روضه خیر! برای این منوّرالفکرها، شهر صرفا وقتی شهر می‌شود که با خط‌کشهای مدنیت غربی تطبیق یافته باشد و ظاهرا در این راستا، هیچ فهمی از عمق تفاوتهای تمدنی شهرهای ما با کلانشهرهای غربی و تفاوت ماهوی مفهوم مدنیت در آنها ندارند. بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb