قرآن کریم چه نوع سکونتگاههایی را شهر میداند؟!
زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه
متخصصان تاکنون برای شهر تعاریف متعددی از منظر اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و غیره ارائه کردهاند. اما از لطایف قرآن کریم این است که این کتاب آسمانی، تعاریف موجود را نمیپذیرد و خود، تعریف جدیدی را برای شهر ارائه میفرماید. به آیات ۱۳ تا ۲۰ سوره یس عنایت بفرمایید: "وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُون (۱۳): مردم قريه را برايشان مثل بياور كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند... قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُون (۱۵): گفتند شما به جز بشرى مثل ما نيستيد و (پروردگار) رحمان هيچ پيامى نازل نكرده و مدعاى شما به جز دروغ نمى تواند باشد... وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِين (۲۰): و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمد و گفت هان اى مردم! فرستادگان خدا را پيروى كنيد".
این آیات، مربوط به داستان ارسال رسل الهی برای مردم ساکن در یک سکونتگاه انسانی است که با مراجعه به برخی تفاسیر چنین برمی آید که این سکونتگاه، شهر انطاکیه در ترکیه کنونی (شام سابق) بوده است که شهری بسیار بزرگ و پرجمعیت بوده است. تعبیر «اقصا المدينه: نقاط دور دستِ شهر» در ابتدای آیه ۲۰ نشان میدهد که این سکونتگاه از وسعت زیادی برخوردار بوده است. اما نکته جالب این است که قرآن کریم، از این سکونتگاه با دو تعبیر مختلف یاد کرده است؛ به نحوی که در آیه ۱۳ از این سکونتگاه با تعبیر «قریه» یاد میکند اما چند آیه بعد (در آیه ۲۰) از همین سکونتگاه با تعبیر «مدینه» یاد میکند! رمز این تفاوت در تعابیر در چیست؟!
رمز این تفاوت، در جاری و ساری شدن ایمان در این سکونتگاه است. به ترجمه آیات دقت بفرمایید؛ در آیه ۱۳ به دلیل عدم اجابت رسل الهی از سوی ساکنان، این سکونتگاه با وجود وسعت و جمعیت زیاد، با واژه قریه یاد شده است اما در آیه ۲۰ به دلیل آنکه یکی از مردم ساکن در همین سکونتگاه، دعوت رسل الهی را میپذیرد و به خدای متعال ایمان میآورد، همین سکونتگاه در ادبیات قرآنی از قریه به شهر ارتقاء می یابد!
نگارنده، نتایج حاصل از بحث فوق را بر همه آیات دیگر قرآن کریم که حاوی واژههای قریه و مشتقاتش و مدینه و مشتقاتش بوده است تطبیق داده است و به این نتیجه رسیده است که از نظر قرآن، ملاک مدنیّت و اطلاق واژه شهر به یک سکونتگاه، جاری شدن ایمان در آن سکونتگاه است. وگرنه آن سکونتگاه، هر چقدر هم که بزرگ باشد از نظر قرآن، محمل بربریّت است و نه مدنیّت. لذا چه بسا روستاهایی که از منظر قرآن، محمل شکل گیری تمدن و مستحقّ واژه مدینه هستند و چه بسا کلانشهرهایی که از منظر قرآن، قریهای بیش نیستند!
پی نوشت:
برخی آیات که در آنها از واژه مدینه استفاده شده است برای سکونتگاههایی به کار رفته است که ساکنان آن فاسق و غیر مومن بودهاند؛ اما با تعمّق بیشتر مشخص میشود که در این نوع آیات، اطلاق واژه مدینه از سوی خدای متعال انجام نشده و قرآن در چنین آیاتی صرفاً در حال نقل قول از لسان دیگران در خصوص آن سکونتگاه است. همچنین در خصوص واژه «ام القری» نیز ممکن است همین اشکال به ذهن بیاید که چرا در قرآن برای مکه از واژه «ام القری» استفاده شده است و نه «ام المدائن». پاسخ آن است که این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است (شوری/۷ و انعام/۹۲) که هر دو، جزو سورههای مکی هستند و نه مدنی. لذا این آیات مربوط به قبل از هجرت پیامبر اکرم(ص) و اجابت ایشان از سوی مردم حجاز و سکونتگاههای اطراف مکّه است و در زمان نزولِ این آیات، هنوز مردم سرزمینهای اطراف مکه، به دعوت پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده اند و لذا این سکونتگاهها مستحق اطلاق واژه قریه بودهاند و نه مدینه.
@baladetayyeb