شهر و شرّ شعارزدگی بخشی از فرمایش اخیر شهردار محترم تهران را ملاحظه بفرمایید: "یکی از رویکردهای تحولی ما در شهرداری تهران، تحول نرم افزاری و روحی شهر تهران است که مطابق آن به دنبال ایجاد پیوستگی میان خانواده‌ها و مدارس و خانواده‌ها با محوریت مساجد هستیم". در این خصوص چند نکته اجمالی تقدیم می‌شود: 🔹 عدم پیوستگی بین خانواده‌ها محصول تضعیف قاعده تعرّف است که از تبعات بارگذاری‌های مازاد و تراکم‌فروشی‌هایی است که سبب ازدحام بیش از حد شهر و سستی روابط اجتماعی و محلی شده است. کمااینکه از مهمترین دلایل خارج شدن مساجد از محوریت مناسبات شهر تهران نیز فقر شدید سرانه‌‌های مذهبی است که از تبعات تراکم‌فروشی‌های گسترده است؛ در شهری که گاها برای دسترسی به یک مسجد باید کیلومترها پیاده‌روی کرد چطور می‌توان محوریت مساجد را احیا کرد؟ و آنچه سبب این فقر شدید سرانه مذهبی شده شهرفروشی‌هایی است که سبب تضعیف نسبت تعداد مسجد به جمعیت شهر شده است. 🔹 تحول روحی و نرم‌افزاری شهر، سخت افزار و نظام کالبدی متناسب با خود را می‌طلبد؛ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِه (اسرا/۸۴). اینکه همان اشتباهات قبلیِ کالبدی و سخت افزاری را با شدت ادامه دهیم و همزمان، انتظار تحول روحی شهر را داشته باشیم چه معنایی دارد؟ در شهری که حجم مصوبات کمیسیون ماده ۵ در آن چندصد درصد رشد کرده و تنور تراکم و ازدحام شهر شدیدا در حال دمیده شدن است، تحقّق شعار پیوستگی میان خانواده‌ها و احیاء قاعده تعرّف چقدر محتمل است؟ 🔹 آنچه گفته شد مختص به شهردار محترم تهران نیست و کم نداریم مدیرانی که به دلیل ضعف در مسئله‌شناسی، با طرح شعارهای مختلف و عمل بر خلاف آن شعارها، به جای حل مسئله عملا در حال تشدید مسئله هستند. بخش عمده‌ای از مسائل امروز ما حاصل همین نوع شعارزدگی است که از شهرهایمان این حجم از شرّ را ساخته است. @baladetayyeb