در تکمیل فرمایش این برادرمان دو نکته عرض میشود:
۱. برای آنکه عمق سکولاریسم در معماری و شهرسازی ما را بهتر متوجه شوید همین الان سرفصل مصوب رشته معماری اسلامی (مقطع کارشناسی ارشد) در سایت وزارت علوم را جستجو بفرمایید و ببینید که عناوین دروس طراحی (که مهمترین دروس این رشته است) چنین است: طراحی ابنیه مذهبی۱، طراحی ابنیه مذهبی۲، طراحی ابنیه مذهبی۳؛ معنایش آن است که تصور بر این است که معماری اسلامی یعنی صرفا معماری ابنیه مذهبی نظیر مسجد و مصلی و ... و اسلام هیچ حرفی برای معماری سایر ابنیه نظیر مسکن و بازار و محله و غیره ندارد!
۲. این برادرمان به شهرسازی جهان و سایر کشورها ارجاع دادهاند اما اگر استانداردها و قواعد غربیها یا شرقیها را رعایت میکردیم هم وضعیت شهرسازیمان به مراتب بهتر از این بود. برای مثال همین الان تراکم توکیو به عنوان پرجمعیتترین شهر جهان، حدود نصف تهران ما هست! و یا تراکم لندن با جمعیت برابر با تهران، حدود ثلث تهران است! لذا آنچه ما اینجا اجرا کردهایم ملغمهای است که نه اسلامی است و نه غربی و نه شرقی و نه ایرانی! نتیجه آنکه آش معماری و شهرسازی ما آنقدر شور و بیهویت شده که شبیه به هیچکجا نیست؛ تا جایی که این نوع شهرسازی(شرّسازی) یادآور این آیه شریفه است: "الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَاد" (فجر/۸).
@baladetayyeb