ورژن معمارانه زن زندگی آزادی:
🔹
۱. زن و زایندگی: به ویژگیهای مسکن سنتی دقت کردهاید؟ معمولا خانههای سنتی از حیاطهای بزرگی برخوردار بودند که گوشهای از آن، محل اقامت پدر و مادر و فرزندانشان بود. اما اگر از همین فرزندان، کسی مزدوج میشد برای او در گوشهای از همان حیاط بزرگ، اتاق یا ساختمانی میساختند تا زندگی مستقل خود را داشته باشد و معمولا حیاط خانه آنقدر وسعت داشت که میتوانست محل زندگی چند فرزند از یک خانواده را در خود جای دهد. این ویژگیِ تکثیر و زایندگیِ خانه و خانواده، در واقع همان زایشی است که در عالم طبیعت، متجانس با جنس زن است. برخلاف آپارتمانهای معاصر که فاقد هر نوع امکان انعطاف پذیری برای زایش و تکثیر خانه و خانواده جدید هستند.
🔹
۲. زندگی: در کنار این نوع زایش، مفهوم زندگی نیز به غایت در خانه سنتی جاری بود. زیرا حیاط خانه سنتی، مجرایی بود برای امتداد عوامل زندگیبخشی همچون درخت و آب و ... فلذا چنین حیاطی، متجانس با معنای حیات و زندگی بود. برخلاف حیاط آپارتمانها و خانههای معاصر که غالبا از عوامل حیاتبخش تهی هستند و کارکرد اصلی آنها صرفا پارکینگ اتومبیل است.
🔹
۳. آزادی: چنان خانهای که مملو از زایش و زندگی بود، برای زن ایرانی قرین آزادی هم بود. زیرا در مسکن سنتی با مکانیابی حیاط مرکزی در دل خانه و استفاده از الگوهای درونگرا، حریم خانه به غایت رعایت میشد و نیازی به پوشاندن پنجرهها و بازشوها با پرده و ... نبود و لذا در چنان خانهای بانوی خانه، هم از مواهب طبیعی نظیر نور و باد طبیعی بهره بیشتری میبرد و هم چون الگوی خانه درونگرا بود و از بیرون به حیاط و درون آن اِشراف بصری از طرف همسایهها و پلاکهای مجاور وجود نداشت لذا بانوی خانه در خانه خود نهایت آزادی را داشت. اما در مسکن معاصر، زن عفیف ایرانی چارهای ندارد جز آنکه پنجرهها و بازشوها را به دلیل برونگراییِ خانه، با پرده بپوشاند و لذا نه امکان بهرهمندی از مواهب طبیعی را مییابد و نه برخوردار از آن آزادیای است که زن سنتی در خانهاش داشت. این چند سطر را نوشتم تا بگویم که خیلی قبل از آنکه عدهای راهزن فرهنگی، شعار زن زندگی آزادی را برای بانوان ما به ارمغان بیاورند زن عفیف ایرانی به خوبی نظارهگر ماهیت این شعار در متن زندگیاش و در بستر معماری اصیل اسلامی ایرانی بوده است.
@baladetayyeb