👇👇👇 💢آب نخوردن حضرت عباس بعد از رسیدن به رود فرات در عاشورا 🔰 «آن‌حضرت مشک‌ها را گرفته به سمت آب رفتند و وقتی به آب رسیدند به یاد تشنگی اطفال افتاده و آب را ننوشیدند و در راه برگشت، پس از قطع دستانشان مشک را به دندانشان گرفتند...». آیا این نقل در مورد حضرت عباس(ع)، نقلی مستند است؟ ✍️پاسخ: ✅با جست‌وجویی که در منابع تاریخی و مقاتل اولیه که امروزه در دسترس است داشتیم، به گزارش این ماجرا برخورد نکردیم. البته متأسفانه تمام منابع به دست ما نرسیده و گزارش‌های موجود نیز هیچ‌کدام کامل نیستند. 👈به هر حال، در تألیفات نسل‌های بعد - که شاید منابعی در اختیار داشتند که امروزه در اختیار نیست - اولین مستندی که با آن برخورد کرده و به این موضوع اشاره نموده است، کتاب روضة الشهداء، تألیف کاشفی سبزواری(م ۹۱۰ق)،[۱] و به دنبال آن کتاب المنتخب تألیف طریحی(م ۱۰۸۵ق)[۲] می‌باشد که گزارش می‌کنند که حضرت عباس(ع) وقتی به آب فرات رسیدند به یاد تشنگی حسین(ع) و فرزندان و خانواده آن‌حضرت افتاده و آب را ننوشیدند. 👈بعد از این دو کتاب؛ مؤلفان دیگری مانند علامه مجلسی(م ۱۱۱۰ق)،[۳] نعمة الله جزایری(م ۱۱۱۲ق)،[۴] قندوزی(م ۱۲۹۴ق) و ... نیز به نقل این ماجرا پرداخته‌اند. 👈برای نمونه؛ قندوزی چنین نقل می‌کند: 👈هنگامی که تشنگى شدّت گرفت، امام حسین(ع) به برادرش عبّاس فرمود: «اهل‌بیتت را جمع کن و چاهى حفر کنید». 👈آنان، چنین کردند و به تخته‌سنگى برخوردند. چاه دیگرى کَندند و در آن نیز به تخته‌سنگى برخورد کردند. 👈پس امام(ع) به او فرمود: «برو و از فرات، برایمان آب بیاور». 👈عبّاس گفت: اطاعت می‌کنم! و با عدّه‌اى از مردان، به راه افتاد. سپاه عمر بن سعد، مانع [حرکت‏] آنان شدند. عبّاس، بر آنها حمله برد و شمارى از دشمنان را کُشت تا آنان را از شریعه، کنار زد و دورشان کرد. پیاده شد و مَشک را پُر کرد. آن‌گاه، مُشتى آب برداشت تا بنوشد؛ امّا به یاد تشنگى حسین(ع) و خانواده او افتاد و آب را از دستش ریخت و گفت: به خدا سوگند که با وجود تشنگى کودکان حسین و خودش، آب نمی‌نوشم، و شروع به خواندن این ابیات کرد. 🏴 💢مشاهده ادامه مطلب در لینک زیر: 👇👇👇 https://www.balagh.ir/content/16010 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir