‏﷽ ❁ روایت‌نامه ۴ ❁ ✓عنوان: سیره‌ی پدرِ موشکی ایران ✓موضوع: فرهنگی،اجتماعی،مناسبتی ✓اشاره:به‌نقل‌از مادر سردار باصلابت شهیدسرافراز حاج‌حسن طهرانی‌مقدم - حسن‌آقا ازاولِ‌جوانی به نمازاول‌وقت و نمازجماعت خیلی علاقه داشت. - سعی می‌کرد در هر جایی که هست، نمازجماعت تشکیل بدهد. - امام‌جماعت محل کارش بود و در منزل هم امام‌جماعت ما بود. - صبح‌ها یک‌ساعت مانده به اذان‌صبح از خواب بلند می‌شد. - بعد از نماز صبح، زیارت‌ عاشورا را از حفظ می‌خواند. - بعد برای‌ ورزش‌ و‌ پیاده‌روی‌ می‌رفت‌ بیرون. - روزش را این‌طور شروع می‌کرد. - در کارهایش خیلی منظم بود. - هیچ‌ وقت چیزی را جا نمی‌گذاشت. - خیلی رئوف بود. - یک داد سر کسی نمی‌زد. - به اطرافیانش بسیار محبت می‌کرد. - به‌من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما می‌‌آمد، من‌ را می‌بویید و می‌بوسید؛ مثل کسی که گلی را بومی‌کند، من را می‌بویید. - می‌گفت: همه‌ی افتخار من این‌ است: که مادری فداکار مثل تو دارم. - به‌من می‌گفت: هرچیزی که لازم‌داری ومی‌خواهی به‌من‌بگو، چرابه‌بچه‌های دیگرت می‌گویی؟ - بگذار این اجر به من برسد. - مانندیک پسر هجده‌ساله، شیرین‌زبان و خندان بود. - من‌ذره‌ای ناراحتی ازاین‌پسرم ندارم.
🥀شادی روح‌امام‌ و شهداء صلوات.
____ 👇 https://eitaa.com/balaq_ir/3680