🦋🌼🍂 🍂 🌷🦋🏵🍃هو الشافی»🍃🏵🦋🌷 🦋🌼🍃« يا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفآءٌ»🍃🌼🦋 🍃قصیدهٔ ذیل را که به زبان جد وچاشنی طنز است فی البداهه سحرگاه روز چهارشنبه؛ ۳۰ /۹ /۱۴۰۱ در بیمارستان امام خمینی( ره) در کنار تحت مادر عزیزم که متاسفانه چند روزیست به علت عفونت شدید ریوی بستری است- سروده‌ام. 🌸با آرزوی سلامتی کامل وعافیت عاجل همهٔ دردمندان 🦋🍂🦋🍁قصیدهٔ «بیمارستانی»🍁🦋🍂🦋 🍁‌ فصل پاییز، فصل رنگارنگ ☘ موسم عاشقانه‌های قشنگ 🍁 ‌موسم اشک زرد و سرخ درخت ☘ فصل فریاد بلبل دلتنگ 🍁 شب یلدای عارفان غریب ☘ شب پر شور عاشقان مشنگ 🍁 باز امشب دوباره مویه گرم ☘‌ با دف و سوز نای وناله چنگ 🍁 باز امشب دوباره گریه کند ☘ دل زارم ز دلبر دل سنگ 🍁 آن کمان ابرویی که با نگهش ☘ می‌زند قلب من به تیر خدنگ 🍁 باز امشب ز بیستون دلم ☘ می رسد آه کوه و بانگ کلنگ 🍁 می‌زند باز ساز پنجره‌ها ☘ با سرانگشت باد زخمهٔ چنگ 🍁 گوییا روزگار هم دارد ☘ با من خسته بازهم سر جنگ 🍁 آخرین شام سرد پاییزیست ☘ من ومادر نشسته تنگاتنگ 🍁 من پرستار مادرم هستم ☘ چشم درچشم وگوش هم بر زنگ 🍁 تا مبادا مرا فرا خواند ☘ من در آن لحظه خواب باشم وبنگ 🍁 مادرم روی تخت خوابیده ☘ چهره دلربایش بی‌رنگ 🍁 زار و بیمار وخسته افتاده ☘ طفلکی مادرم با دل تنگ 🍁 چند روزیست سخت بیمار است ☘ می‌کشد سخت او نفس به درنگ 🍁 بستری گشته بسکه لاجون است ☘ دست او ناتوان و پایش لنگ 🍁 بر دهانش نهاده ماسکی سبز ☘ هرطرف در حصار ماسک وشلنگ 🍁 چهره‌اش مثل ماه می‌ماند ☘ سر پیری چقدر گشته قشنگ! 🍁 وقت هذیان گاه و بیگاهی ☘ ذکر حق می‌کند به‌جای جفنگ 🍁 کاش می گشت مادر سالم ☘ مثل آن روزهای خوب وقشنگ 🍁 مثل ایّام کودکی‌هایم ☘ کاش میشد دوباره زبر و زرنگ 🍁 لنگه کفشی حواله‌‌ام می‌ کرد ☘ سوی من می‌کشید تیر و تفنگ 🍁 پرت می ‌کرد لنگه کفشی را ☘ بهر تأدیب من ز یک فرسنگ 🍁 می‌جهیدی ز جوی و کوه وکمر ☘ می‌ ‌دوید آهوانه مثل فشنگ 🍁 آه! اما محال باشد این ☘ باز گردد زمانه ارتنگ 🍁 عمر رفته دوباره ناید باز ☘ کی شود صاف چهرهٔ آژنگ!؟ 🍁در جهان پیر کی جوان گشته!؟ ☘ حنظل تلخ چون شود بالنگ!؟ 🍁 آب رفته ز جوی ناید باز ☘ عقل در کار عشق باشد هنگ 🍁 حال دنیا عجوزه‌ای ماند ☘ دستهایش حنا وخونی رنگ 🍁 سر شب حجله عروس آراست ☘صبح داماد خفته گورش تنگ 🍁 کشته صد کیقباد وکیخسرو ☘خورده بهرام گور وصد ارژنگ 🍁 کشته در کوهسار صد فرهاد ☘ برده منصورها به دار خدنگ 🍁 کرده بر دار میثم و مانی ☘ زده آتش سیاووش وهوشنگ 🍁 برده تاج از سران سرداران ☘ سر چنگیزها گرفته به چنگ 🍁 تاجهان بوده اینچنین بوده ☘ بوده دنیا همیشه رنگارنگ 🍁 ‌گه خرامان چو کبک کهساریم ☘ گاه زخمی به چنگ باز و پلنگ 🍁 غرق در صحت و امان وفراغ ☘ ناگهت بلعدت اجل چو نهنگ 🍁 کودکان، نوجوان و پیر شوند ☘ آخرش می‌روند مست و ملنگ 🍁 آدم خیره سر چنین باشد ☘ نه چنین است شتر گاو پلنگ! 🍁 نپرد جز به مرگ از خوابش ☘ نخورد تا سرش به صخره وسنگ 🍁 چون ببیند صحیفهٔ اعمال ☘ روی در هم کشیده پر آژنگ 🍁 ای خوشا آنکسی که قبل از مرگ ☘ دل کشد از جهان پر نیرنگ ☘ تا به هنگام مرگ جان نَکَنَد 🍁 پر کشد او کبوترانه قشنگ 🍁 مرگ در کام او نگردد سخت ☘ نشود شهد مرگ، مثل شرنگ 🍁 آفرین بر کسی که پیش از مرگ ☘ با خدا شد یگانه و یکرنگ 🍁 با دلی مطمئن، ضمیری پاک ☘حق در آغوش خویش گیرد تنگ 🍁 ای خدایی که آفریده تو؛ ☘ ز آب بی‌رنگ، صد هزاران رنگ 🍁 آنچنان کن که وقت جان دادن؛ ☘ نشود رویمان ز غم، آژنگ 🍁 ای خدا مرگ و زندگیمان را ☘ با ولی خودت نما همسنگ! 🍁 تا دل وچشممان شود روشن به تماشای آن جمال قشنگ! 🍀اللهم اشف کل مریض لاسیما مرضانا بحق محمد وآله 🌱برای شفای عاجل و کامل همه بیماران بالاخص مادر عزیزم ؛ رحم الله من قراء «فاتحه مع الصلوات» 😢 التماس دعا 💔 ابوالفضل فیروزی(نی‌نوا) 🗓۱۴۰۱/۹/۳۰ 🆔@banavayeneynava 🍃🌼🦋