🔻 در آینه گفتم به‌خودم حال تو‌ چونست؟ هرچند عیانست مرا آنچه درونست گفتم چه خبر؟خوبی وسرحالی وقبراق ایّام به‌کامست ودماغ ودلکت چاق گویاکه هنورم تو چو ایّام جوانی درجمع کتب کوشی وسرگرم بدانی بر کرسی تدریس خوشی با جلواتت دل خوش به‌دعایی وبه‌ذکری خلواتت سرگرم هنوزی تو، به نقاشی واشعار از همسفران ماندی وسرگرم به بازار؟ تاچند کنی صرف تو افعال یقولن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن؟ تاچند گرفتار چنینی وچنانی تاکی تو نخواهی که بدانی که ندانی؟ صد قافله بگذشت وتو چونان خر عصّار درجا زده وگرم دراین چرخهٔ دوّار هی گفت وملامت بنمودم به محاکات آنسان که سرم رفت ازاین حجم سؤالات گفتم چه کنم؟گرچه به پندار تو فی‌النّار گفتا که بزن فال وببین چیست ره کار فالی زدم و آمدم از فال خطابی حافظ به همه مسألتم داد جوابی فالی زدم ‌و‌یک غزل ناب درآمد آن حال بدم خوب ازاین آب درآمد «ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت وی مرغ بهشتی که دهد دانه وآبت؟ تا در ره پیری به‌چه آیین روی ای دل باری به‌غلط صرف شد ایّام شبابت...»(۱) برخیز که نزدیک شد‌ه دولت عشّاق این بوی بهارست که پیچیده به آفاق خیراست ترا هرچه که پیش آید ومندیش از آنچه گذشته‌است وهرآن چیزکه در پیش وقتیکه تو در راه خدایی و صوابی دیگرچه غمت هست؟ اگر مرد حسابی خیراست ترا هرچه که آن دوست بخواهد حق است هرآن چیز،که افزاید وکاهد مایوس مشو‌! یأس ز شیطان رجیم‌است دیگر چه غمی؟ تا که خداوند رحیم‌است با خالق خود باش ودل خلق میازار چون وقت نماز آمده، هرکار تو بگذار ♥️ابوالفضل فیروزی(نی‌نوا) 🔹این دو بیت وامیست از حافظ 🆔@banavayeneynava