✅ چرا مشاهير را شهید خطاب می کنیم و گارگران را قربانی؟ ✍ ابوالفضل فاتح داستان معادن و حوادث جاده ای کشورمان، همچون بسیاری دیگر از مسايل ریشه ای ما،  نیازمند تحول فکری و گفتمانی نسبت به دو منزلت  مهم است:  «منزلت انسان»  و «منزلت جان» بنگریم در مجموع تیترها و در روایت هایمان تا چه اندازه مشاهیر برخوردار از ثروت و قدرت، و تا چه اندازه دغذغه های اقشار کم بهره از مکنت جای گرفته اند؟ چرا کارگری که جان عزیزش را در کف دست می گذارد تا  لقمه نان حلالی به سفره ی کم رونق فرزندش برساند را سلبریتی نمی دانیم، اما سرشناسان غرق در ناز و نعمت و قدرت، تیترهایمان را اشغال کرده اند؟ چرا اگر مسئول سیاسی قدرتمندی  در حادثه ای جان عزیزش قربانی شود، شهید است، اما کارگر گمنامی که برای همین کشور جان نازنینش به آسمان پر می کشد، صرفاً قربانی است و شهید خدمت خطاب نمی کنیم؟ چرا اگر فوتبالیست مشهوری زخم کوچکی بردارد، آه از نهاد بر می آید و ده ها تیتر را به خود اختصاص می دهد، اما کارگری که پاهای رنج دیده اش در زیر خروارها سنگ له شده است، به فراموشی سپرده می شود؟ نمی گویم چرا آن هست، می گویم چرا این نیست و دلیل این تبعیض گفتمانی چیست؟ بازنمایی تصویر کارگران و اقشار زحمتکش جامعه از اهمیت بسیار والایی برخوردار است. به خاطر داشته باشیم کارگر یک کم سواد، فرومانده در معیشت نیست، یک انسان پر تلاش و استوار است که نقشی مهم در توسعه کشور ایفا می کند انسان ها می توانند مراتب شغلی و سطح عملکردی متفاوتی داشته باشند، اما جامعه ای که منزلت و کرامت انسان ها  از شغل و مقامشان ناشی شود، بی تردید جامعه توحیدی و انسانی نیست. روزنامه نگاران به توان تاثیرگذاری رسانه در اصلاح نگرش ها واقفند. به یاد می آوریم  فردای روزی که  دوربین های ساده ی خبرنگاران، کارتن خواب ها را تیتر اول رسانه ها کردند، چه غوغایی در شهر برخاست و چگونه سیاستمداران به صف شدند تا بالشی زیر سر کارتن خواب ها بگذارند اگر متاسفانه فرهنگ رایج رسانه و ارزش های خبری در جهان امروز درگیر مشاهیر است، اما می توان گوشه ای نیز به رنج مردمان بی نام و نشان اختصاص داد که جوهر و جواهر جامعه اند* 🆔 @bange_nay110