اگر من بدترین بنده باشم، تو بهتـرین پروردگار هستی، ببخش مرا، ببخش مرا (یکصد بار) طاووس گفت: من گریه کردم تا آنجا که صدای گریه‌ام بلد شد. پس روی به من کرد و فرمود: چه چیزی تو را می‌گریاند ای یمانی؟ آیا این جایگاه گناهکاران نیست؟! گفتم: ای عزیز من، حق است بر خداوند که تو را از درگاهش نراند در حالی که جدت محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. طاووس گفت: در سال بعد در ماه رجب در کوفه بودم، پس گذشتم بر مسجد غنی، و آن حضـرت (علیه‌السلام) را دیدم که در آنجا نـماز می‌خواند و دعا می‌کرد به این دعا و به همان صورت عمل کرد که در حجر عمل کرده بود.