🔸شعر ﴿ سوره عادیات ﴾ 🌸🔸🌸🔸🌸 🌸 یه روزی روزگاری 🍃 دشمنِ پُر زِ کینه 🌸 میخواست‌ که‌ نابود کنه 🍃 اسلامو در مدینه 🌸 فرماندهی ز اسلام 🌱 ترسید و شد فراری 🌸 فرمانده‌یِ شجاعی 🌱 سریع اومد به یاری 🌸 تویِ مسیرِ این جنگ 🍃 تند می‌دویدن اَسبا 🌸 خدایِ ما قسم خورد 🌸 به اون نفس زدن‌ها 🌸 نعلایِ آهنیشون 🌱 وقتی‌ می‌خورد‌ به سنگا 🌸 میشد جَرقّه بارون 🌱 مسیرشون تو شب‌ها 🌸 مسلمونا تو حمله 🍃 دشمنو دادن شکست 🌸 پیروز شدیم بر اونها 🍃 خنده رو‌ لبها نشست 🌸 تو سوره‌یِ عادیات 🌱 اومده این قَسَم‌ها 🌸 قسَم به شیهه‌ها و 🌱 جرقّه‌هایِ زیبا 🌸 فرمانده‌ی شجاعی 🍃 که‌ رفت‌ به‌ جنگِ‌ دشمن 🌸 امیرِ مؤمنین بود 🍃 امامِ اولِ من 📎 📎 📎 📎 🔸 https://btid.org/fa/koodak 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat