دعوت بودیم
اما هرکس چیزی آورده بود
یکی با صدای قشنگ شمالیاش کاسهی خرما بدست وارد شد
این نوع خرماها را فقط خونهی شمالی
اونا در نجف دیدهبودم .
رفیق هنرمند شیرازیام هم مثل همیشه دست پر
با چند قطعه شیرینی آمده بود
با دارچین طعمدارش کرده بود چه طعمی
اما آخرش هم نفهمیدم درست اسمش را چه میگویند
دیگری هم وسطای مجلس با ۱۲ عدد ظرف وارد شد تا سفرهیمان بشقاب هایش ی جور باشد
گوشهی مجلس روضه
مهمانی سوری جا خوش کرده بود
که عراقی را شیرین حرف میزد و
گویا صاحب خانه در حرم باهاش
عهد رفاقت بسته بود و اولین قرار ملاقات
خارج حرم را
برای امروز تنظیم کرده بودند.
وقتی سخنرانی و مداحی یکی از خانم ها شروع شد
دختر خانمش هرقدر ایرانی بلد بود براشون آرام و زمزمهوار ترجمه میکرد.
و با حالتی تکان میخورد که دوست داشتم
فقط به او خیره شوم
این چند خط درست وقتی از ذهنم گذشت که
داشتم گوشی را تنظیم میکردم
برای ثبت شعلهزردهای دوست داشتنی میزبان
برای ثبت این هنرمندی فرا مرزی بانوان ایرانی
و برای شما که از مدل مجلس گرفتن ما ایرانیها در نجف بخوانید و...
#نجفانه #زندگی_در_نجف #مقیم_نجف
https://eitaa.com/banki_mohadeseh