🇮🇷🏴
#یادداشت
💢اتمام طرحهای ناتمام اقدامی راهبردی در دولت سیزدهم
🔺️ دولت سیزدهم را میتوان میراثدار بزرگ طرحهای ناتمام کشور دانست که عددی از ۶۲ تا ۸۰ هزار را شامل میشود که از این تعداد ۵ تا ۶ هزار آن طرحهای کلان و ملی بهحساب میآیند.
🔺طرحهایی که برخی از آنها، حدود ۳۰ سال پیش کلنگزنی شده و هنوز به افتتاح نرسیده، گرفتار فرسودگی شده یا اتمام آن دیگر قابل توجیه نیست.
🔺دلایل بروز این وضعیت آسیبی و خسارتبار را میتوان در موارد زیر جستوجو کرد:
1⃣ جزیرهای فکر کردن مسئولان و ندیدن طرحها در ارتباطی سازمانیافته با سایر بخشها که گاه با فشار و پیگیری طرحی آغاز شده، ولی در ادامه بهدلیل قرار نداشتن در زنجیرهای از تولیدات و خدمات، اتمام آن بیفایده تشخیص داده شده و کنار گذاشته شده است.
2⃣حاکمیت نگرش محلی بدون نگاه کلان و ملی که برای کسب محبوبیت و اعتبار از سوی مسئولان و کارگزاران و عمدتاً نمایندگان مجلس دنبال میشود و به کلنگزنی و آغاز طرحهایی انجامیده که بعداً در نگاه ملی کماهمیت یا غیرضرور تشخیص داده شده و منابع برای تداوم و اتمام آن تأمین نشده است.
3⃣ به چالش افتادن منابع و اعتبارات ملی و از اولویت افتادن اعتبارات عمرانی برای تأمین هزینههای جاری کشور که از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ اعتبارات عمرانی از ۲۴ درصد بودجه سال به حدود ۱۱ درصد رسیده و گاه بخشی از آن برای تأمین هزینههای جاری مصرف شده است.
4⃣تحریمهای ظالمانه دشمن که هزینه اجرای طرحهای ملی، بهویژه طرحهای صنعتی با فناوری پیشرفته را دچار کندی روند اجرا و متوقف کرده است. البته در کنار عوامل فوق باید به سوءمدیریت و سوءاستفادههای مدیریتی هم اشاره کرد که به زمانبر شدن اجرای طرحها یا توقف آنها انجامیده است.
🔺پیامد انباشت این طرحها برای کشور بسیار خسارتبار است و موجب هدر رفتن سرمایههای ملی، قفل شدن ثروتهای بزرگ، دچار شدن به فرسایش قبل از افتتاح، ضربه به روند رشد و پیشرفت کشور و از همه مهمتر ضربه به حیثیت و اعتبار نظام و تبدیل به نماد ضعف کارآمدی شده است.
🔺با وجود چنین پیامدهای خسارتباری، روند کلنگزنی و آغاز طرحها در گذشته همچنان ادامه داشت و انباشت آن به وضعیتی انجامید که از آن با تعبیر «تبدیل کشور به گورستان طرحهای نیمهتمام» یاد میشد.
🔺با روی کار آمدن دولت سیزدهم، سیاست مرتبط با این مسئله راهبردی، عدم طراحی و آغاز طرح جدید و تکمیل همان طرحهای ناتمام اعلام شد که فقط همان طرحهای ملی اولویتدار به حداقل ۶۰۰ هزارمیلیارد تومان اعتبار نیاز داشت. فایده اولویتبخشی به تکمیل طرحها و راهاندازی آنها این است که علاوه بر کاهش خسارتهای ناشی از توقف و ناتمامماندن که پیشتر به آن اشاره شد، میتوان با بهثمر رساندن این ثروتهای قفلشده و راکد، از محل درآمد یا منافع آن، با افزایش تولید، منابع لازم برای تکمیل سایر طرحها را نیز تأمین نمود.
🔺 به عنوان مثال وقتی یک طرح عظیم نفتی یا پتروشیمی به بهرهبرداری میرسد، به افزایش تولید و تأمین درآمد قابلتوجهی منجر شود که علاوهبر مستهلک کردن هزینههای مربوط به خود، به تأمین هزینه سایر طرحها هم کمک کند. یا تکمیل و اتمام یک طرح بزرگراهی در کشور به صرفهجویی در مصرف سوخت و آزادسازی منابعی میانجامد که میتواند در تکمیل طرح دیگری بهکارگیری شود.
🔺با این نگاه بوده که در دولت جدید، اتمام طرحهای کلان ملی مثل راهآهن بستانآباد، پتروشیمی بهبهان، آبرسانی خوزستان، طرحهای بیمارستانی، طرح الانجی، فاز ۱۴ پارس جنوبی و... در دستور کار قرار گرفت و با موفقیت به پایان رسید. نتیجه این اولویتبخشی نهتنها معافیت از خسارت باقیماندن طرحها به شکل راکد و بلااستفاده، بلکه ایجاد منابع جدید برای تکمیل سایر طرحها در کنار افزایش خدمات به مردم و ایجاد رضایتمندی بوده است.
🔺جالب اینکه بسیاری از این طرحها، وقتی به پایان رسیده و افتتاح میشود، رقبای دولت اعلام میکنند که متعلق به دولتهای قبلی بوده است.
🔺اما این اقدام راهبردی را میتوان مصداق اتم همان ضربالمثل معروفی دانست که میگوید: «کار را آن کس انجام داد که تمام کرد».
✍رسول سنائیراد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جهاد_تبیین
#ثامن_بهشهر