من از اشکی که می‌ریزد ز چشم یار می‌ترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار می‌ترسم همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن مهدی درون غار می‌ترسم رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند من از گرداندن یوسف سر بازار می‌ترسم همه گویند این جمعه بیا اما، درنگی کن از اینکه باز عاشورا شود تکرار می‌ترسم 🏴❄️🏴❄️🏴❄️🏴 منتظر واقعی باشیم ✅ •┈┈••»❀◍⃟♥️«❀••┈┈• @banooye_asemani 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲