°•🌷•° حاجقاسم سرزده آمد به جلسهی قرآن روستا.
مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن ؛ از حفظ.
°•🌷•° با تعجب پرسیدم: شما با این همه مشغله
چه طور فرصت حفظ قرآن داشتید؟ گفت: در ماموریتها ، فاصلهی بین شهرها را عقب ماشین مینشینم و قرآن میخوانم.
به #بانوی_آب 💧بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044ehttps://ble.ir/banooyeab