#نوحه
#فاطمیه
چشماتو به روی حیدر نبند
زخماتو خودم میبندم بخند
آه بکش ولی بمون
که همین آه دلگرمی علیه
دست به پهلو تو خونه
که میری راه دلگرمی علیه
دنیام فاطمه
میخای داد بزنم تا همه بشنوند
تنهام فاطمه
نمیتونم بایستم از بعد اون روز
رو پام فاطمه
میبینی تو جوونی داره میلرزه
دستام فاطمه
من تنهام فاطمه
با اشک چشام دستامو نبند
گریه میکنم باشه تو بخند
سقف خونه رو سرم
شده آوار
دست علی رو بگیر
حرف رفتن نزن
دست بردار
دست علی رو بگیر
چشمام فاطمه
انگاری باز داره تار میبینه چشمام
اینجام فاطمه
من مرد جنگم اما از تو کمتره
زخمهام فاطمه
میبینی تو جوونی داره میلرزه
دستام فاطمه
دنیام فاطمه
میخای داد بزنم تا همه بشنوند
تنهام فاطمه
نمیتونم بایستم از بعد اون روز
رو پام فاطمه
میبینی تو جوونی داره میلرزه
دستام فاطمه
من تنهام فاطمه
@banovanezeinabi