🔵↙️ خاطره ای از زبان شهید عبد رسول زرین:
نزدیک بعثی ها بودیم،
خیلی فاصله نداشتیم ،
لا مصبا هیچ حرکتی نمیکردن ،
منم که خسته شده بودم
یهو بلند شدم به عربی گفتم جاسم کیه؟
یکی از اون طرف بلند شد و گفت من !
منم زدمش
یه مدت کوتاهی گذشت پاشدم داد زدم
رحمان کیه ؟
یکی بلند شد گفت من !
منم با یه تیر زدمش ،
بعثی ها که تازه دوزاری شون افتاده بودو منم که خوب میشناختن یهو بلند شدند گفتند رسول کیه..؟
به خیال خودشون بچه زرنگ بغداد بودن
من جواب ندادم ،
یه چند دقیقه دیگه بلند شدم گفتم
کی بود با رسول کار داشت..!؟
یکی بلند شد گفت من !
منم زدمش...😂
جونم از این شجاعت ...
رزمندهی دلاور ،تک تیرانداز شجاع لشکر ،
🌷✨ شهید عبد رسول زرین .
[ •راهشانپر رهرو؛وهدفشانچراغراه •]
•هدیه به ارواح مطهرشهداءوصبرخانواده• •معظمشهداء صدهاگُل زیبای «صلوات»•
🌺أَلّٰلهُمَّصَلِّعَلیٰمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
✨❤️الّلهُـمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَـ الْفَـرَج❤️✨
🌷
#شهیدانه
🕊⃟🇮🇷
@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯