✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️ به شهرک سینمایی رفتم، تمام دکورهای یک سریال را دیدم. خانههایی که اکنون کسی در آن نیست و قصری که بعد از فیلمبرداری برای ابد خالی شده است.
برای من تماشای این صحنه بیارتباط با زندگی این دنیا نیست. دنیایی که در آن زندگی میکنیم روزی در قیامت برای همیشه نابود و ویران خواهد شد و فقط نقشهایی از ما در آن باقی خواهد ماند که در سریال زندگی خود بازی میکنیم و بعد از اتمام فیلمبرادری، پیک اجل و مرگ ما را از دکور زیبای این زندگی بیرون خواهد کرد و آنگاه متوجه خواهیم شد که بازیگری بیش در این دنیا نبودیم و کوچکترین سهمی در این دکورهای زیبا نداشتیم . و این فیلم بدون تغییر در روز محشر بر ما پخش خواهد شد. نقشهایی از زندگی که انتخاب نقش مثبت یا منفیبودن آن نقش، با خودمان است ولی تلخی یا شیرینی اتفاقات آن دستِ کارگردان زندگی ماست. پس سعی کنیم در چند صباح زندگی زیر دوربین خداوند متعال ، معصیت نکنیم و ایمان و عمل صالح باشیم . بهراستی کجا رفتند پدرانمان که حتی اسمی از آنها هم نمیدانیم.
یاد دارم روزی مرحوم پدرم را پرسیدم، پدر!! قیافه مادرت را یاد داری؟ تمرکزی کرد و گریست. پرسیدم: چرا گریه میکنی؟ گفت: دفعه آخر که به مادرم فکر کردم تصویری در ذهنم سایهروشن از او داشتم، اکنون بعد از 50 سال از فوتاش، هرچه تمرکز کردم آن سایهروشن را هم، به خاطر نمیآورم. گویی در خواب، مادری داشتم و چنانچه بعد از بیداری خواب از یاد انسان میرود، طولانیشدن فاصله بین مردگان و زندگان هم، خواب بلندی میشود که حتی تصویر اموات را برای ابد از یادها محو میکند. همه اینها یک پیام دارند و آن اینکه ای انسان!! دنیا خواب بلندی است که با بیداری از آن چیزی در دست تو نخواهد ماند، پس از این دنیای خود برای بیداریات در زمان مرگ انفاقی کن و مالی بفرست و عبادتی ارسال کن.
و چه زیبا مولای متقیان علی (ع) فرمود: «النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار میشوند. خوشا بهحال کسیکه در این دنیا بیدار میشود و شاید «تلقینِ میّت» نوعی القای بیداری به او باشد!!!
روزی در محلی که قبرستان متروکه ای را ویران می کردند، جمجمه و اسکلت هایی دیدم که همه شبیه هم بودند. گفتم خدایا ، اگر این اسکلت ها به این صورت زنده می شدند، هر کسی به خواستگاری دیگری برود ، نه نمی گویند. چون همه شبیه هم هستند و هیچ کس چیزی برای تفاخر بر دیگری ندارد . ولی چه بسا در زمان حیات به خاطر گوشتی که بر صورت داشتند بر زیبایی بر هم فخر می فروختند و ناز کرده و همدیگر را پسند نمی کردند. چه زیبا رویانی از زیر خاک بر می خواستند که دلی شکسته بودند و کنون هیچ زیبایی برای عرضه به هیچ کس نداشتند .