💗 یا علی تو را دوستت دارم (8) یکی از اصحاب امیر المؤمنین تعریف می کند: عبد الرحمن بن ملجم لعنة الله علیه همراه با هیئتی وارد بر امیر المؤمنین شد. محمد بن ابوبکر آنان را از مصر دعوت نموده بود. نامه این هیئت همراه با عبد الرحمن بود. حضرت وقتی نام عبد الرحمن را در لیست اعضای آن هیئت دید فرمود: «تو عبد الرحمن هستی؟ خداوند عبد الرحمن را لعنت نموده است!» عبد الرحمن گفت: «بله ای امیر المؤمنین اما بخدا قسم ای امیرالمؤمنین من تو را دوست دارم» حضرت سه بار فرمود: «بخدا قسم دروغ می گویی و من را دوست نداری» عبد الرحمن گفت: «سه بار سوگند می خورم که من تو را دوست دارم و تو سه بار سوگند خوردی که من دوستت ندارم؟!» حضرت فرمود: «وای بر تو! خداوند روح ها را دو هزار سال قبل از بدنها آفرید و آنها را در هوا جای داد لذا آنها که در آنجا با هم آشنا بودند، در دنیا با هم انس دارند و آنها که یکدیگر را آنجا نمی شناختند، در دنیا با هم اختلاف دارند و روح من روح تو را نمی شناسد.» بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 88 @barqozideh