🔴 روایت جالب خانم فضه سادات حسینی گوینده خبر سیما از خبر دستگیری 👇 هر قدر بگویم از خواندن این خبر خوشحال بودم کم گفتم حدود ساعت ۱۳ فقط یک خبر خالی به اسم سپاه روی کنداکتور بود از سردبیر پرسیدم چیست، گفت هنوز نمیدانیم، فقط قرار است بیاید و جایش را خالی گذاشته ایم تا برسد بقیه خبرهایی که حاضر بود را خواندم و رفتم اتاق گریم و لباس وقتی برگشتم، زمان کم بود یکدفعه دیدم خبر سپاه آمده خیلی سریع، ایستاده شروع کردم به خواندن دو خطش را که خواندم دیگر نتوانستم بایستم نشستم و تند تند فقط میخواندم تا ببینم چه شده قلبم آنقدر تند میزد که خودم صدایش را میشنیدم از ذوق از حس غرور سریع رفتم به سمت استودیو پرینت نداشتم همکارم از آن سر استودیو فریاد زد پرینتر خراب است، از اتوکیو بخوان اگر هر زمان دیگری بود، شاید ذره ای استرس میگرفتم اما آنقدر پر انرژی بودم که هیچ کدام از اتفاقات رایج در خبر، بهمم نریخت لحظه شماری میکردم برای خواندن و اعلام این خبر خوشحال بودم که آخرین خبر قبل از سفر اربعینم چنین خبر نابی بود خدا قوت به برادران سپاه دستمریزاد ویژه به برادران اطلاعات سپاه توفیق خدمتتان مستدام اجرتان با حضرت صاحب الامر پ ن: با یکی از دوستان عزیزم بعد از خبر داشتیم راجع به سوژه های این روزها حرف میزدیم گفت: با آل علی (ع) هر که در افتاد، ور افتاد .. آرامتر شدم ... @basaeer