ازش پرسیدم:« اسمت چیه!؟» _امبروژا. همین کلمه توی فرانسه طور دیگه‌ای تلفظ می‌شه. فرانسویا «اَمغُزی» صدام می‌کنن. تو چی صدام می‌کنی!؟ _من؟ بهت می‌گم عم‌قِزی! و داستان عم‌قزی رو براش تعریف کردم. بعدها هر وقت صداش می‌کردم «عم‌قزی» خودش با یه لهجه خیلی خنده‌دار می‌گفت: «دور کلاش قرمزی!» گفتم:« خودت کدوم اسم رو دوست داری؟» گفت: «همون اسم خودم.» و‌ پرسید: «راستی، تو کجایی هستی!؟» گفتم: «من ایرانی‌ام. تو چی؟!» نگاه همه بچه‌ها به سمت ما برگشت‌. چند ثانیه مکث کرد، سقف رو نگاه کرد، لپاش رو یاد کرد و همه هواش رو قورت داد. بعد گفت: « من آمریکایی‌ام.» بدون اینکه هیچ توضیحی به هم بدیم نزدیک یه دقیقه می‌خندیم. هی از بالای چشم همو نگاه می‌کردیم و می‌خندیدیم؛ اون‌قدر که اشک هر دومون در اومد. چقدر سخته توضیح دادن حسی که اون لحظه داشتیم و چقدر اون خنده‌ها حرف ردوبدل شد! به به چه بشود😂😂 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، پاتوق، نزدیکا، باهم، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh