با وجودی که مسئولیتی نداشت به خانواده ی شهدا، اسرا و مجروحین خیلی رسیدگی می کرد، همیشه کارش این بود که برایشان فلان کوپن را بگیرد یا دنبال کمبودهایشان باشد، نمی گذاشت سختی بر آنها اثر بگذارد؛ شب و روز با ماشینش درحال رسیدگی به کارهای آنها بود، گاهی به من می گفت: 《دارم به خانه یکی از نیروهای تو می روم، بیا با هم برویم.》 شاهد بودم که برای یک کمبود، چه قدر این طرف و آن طرف می زد؛ خودش پول نداشت ولی خیلی سعی می کرد که برای فلان خانم در فلان روستا که به چراغ والر نیاز دارد والر تهیه کند. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir