ترکش خمپاره دشمن به پشت سر دکتر چمران اصابت کرد و ترکشهای دیگر صورت و سینه دو یارش را که در کنارش ایستاده بودند، شکافت و فریاد و شیون رزمندگان و دوستان و برادران باوفایش به آسمان برخاست او را بهسرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاری بود و چهره ملکوتی و متبسم و درعینحال متین، محکم و موقر آغشته به خاک و خونش، با آنکه عمیقاً سخنها داشت، ولی ظاهراً دیگر با کسی سخن نگفت و به کسی نگاه نکرد و شاید در آن اوقات، همانطور که خدا همانطوری که خود آرزو کرده بود، مولایش حسین (ع) بر بالینش بود و او از عشق دیدار حسین «ع» و رستن از این دنیای پر از درد و پیوستن به روح، زیبایی، ملکوت اعلی و به دیار مصفای شهیدان، فرصت نگاهی و سخنی با ما خاکیان را نداشت. در بیمارستان سوسنگرد که بعداً به نام دکتر شهید چمران نامیده شد، کمکهای اولیه انجام شد و آمبولانس بهطرف اهواز شتافت، ولی افسوس که فقط جسم بیجانش به اهواز رسید و روح او، سبکبال و با کفنی خونین که-لباس رزم-اوبود به دیار ملکوتیان و بهنزد خدای خویش پرواز کرد و ندای پروردگار را لبیک گفت که:إرجعی إلی ربَّک راضیهً مرضیّه
از شهادت انسانساز سردار پرافتخار اسلام، این فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حرکت و مقاومت، نهتنها مردم اهواز و خوزستان، بلکه امت مسلمان ایران و شیعیان محروم لبنان به پا خواستند و حتی ملل مستضعف و آزاده دنیا غرق در حسرت و ماتم گشتند.
#سیمای_افلاکیان
#رضا_نصرالهی
#ابراهیم_رستمی
#شهید_چمران
❤️
با شهیدان ❤️