بشیرا نذیرا - سراجا منیرا
🔻عدم توجه به تفاوت طبابت و علاج روايتی كه ايشان به آن اشاره کرده اند، بيانگر حدود طبابت توسط طبيب ا
🔻اشتباه در تنقيح مناط تنقيح مناط حدود طبابت در امر سوزاندن و بريدن عضو به امر واكسن، از اين نظر كه اين روش جايز است شايد قابل پذيرش باشد، اما فقيه بزرگوار از کجا متوجه شده‌اند كه حدودی كه طبيب در درمان سوال می‌كنند همانند واكسن است؟! يعني اعتراف ضمنی این است که طبيب راه‌های گوناگونی داشته، ولی از ميان اين راه‌ها، مضرترين راه را برای درمان انتخاب كرده است؟! شايد در آن بيماري كه طبيب درباره آن از امام سوال می پرسد، تنها راه درمان همان بوده و بس. باوجود این احتمال، ايشان از كجا به قطعیت در فرضیه خود رسیدند نیز براي ما محل سوال و ابهام است. تفاوت بزرگ ديگر اين است كه در روايت مزبور ، بيماران بر اثر مسیر درمان، ممكن بود بميرند، نه بر اثر بيماري؛ يعني درمان به گونه‌اي بوده كه عده زيادی را كاملا درمان می‌كرده، اما تعداد بسيار كمی بر اثر "عوارض دارو" فوت می‌كردند، بنابراین: «دارو درمان كننده بود، اما گاهي و به ندرت عارضه دارو كشنده بوده است». با این همه حرف ايشان كه فرمودند: «چه کسی گفته در معالجه صد در صد بايد یقین به علاج داشته باشیم؟» از اين روايت به هیچ وجه من الوجوه مستفاد نمی‌گردد. از سوی ديگر تزریق واكسن ارتباطی به جلوگیری از ابتلا به بیماری ندارد و همواره احتمال مرگ بر اثر بيماری براي فرد واكسينه شده وجود دارد. علاوه بر این عده‌ای هم بر اثر عوارض خود بيماری فوت می‌كنند. يعني «واکسن نه تنها موجب درمان نيست، بلکه كشنده هم است». نكته مهم ديگر که موجبات ناراحتی اهل علم و متخصصان علوم دینی را فراهم آورده، اين است که ايشان انتهای روايت را كه در آن راهكار «فَلُدَّ بِصَبِر» براي حفظ جان افراد از سموم بيان شده است را ناديده گرفته و خود در مظان اتهام و مواضع تهم قرارداده اند. 🔻ارتباط اشتباه میان جواز أكل ميته(خوردن مردار) و واكسن ايشان در بخشي از سخنان خويش که عین مطلب آن به صورت کامل در ذیل آمده، مي‌فرمايند: «واکسن امروز یک طریق عقلائی براي پيشگيری از سرايت و حفظ جان انسان است. همين كه۶۰ درصد و يا حتی ۴۰ درصد از مُردن حفظ می‌کند، كافی است. حكم شرع هم لازم ندارد، چون مطابق فطرت انسان است. جواز آن حتی قوي‌تر از موارد استفاده از حرام در فرض اضطرار است. اگر گرسنه‌ای در حال مرگ است و جز ميته به چيزي دسترسي ندارد، چه شارع به او اجازه بدهد يا ندهد عقلش هم می‌گوید که براي حفظ جانت از مردار استفاده کن، آيا اين مردار در فرض اضطرار، مصلحت‌دار می‌شود؟ نه، نسبت به گوشت خوک می‌گوید اگر در حال تلف شدن هستی به اندازه‌ای که جانت را حفظ کنی بخور، آیا مصلحت‌دار می‌شود؟ آن عوارض بسیار زشت و خطرناک باقي است. ولی چون مسئله اهم در کار است هم عقل و هم شرع می‌گوید این را بخور». با توجه به اينكه علما و حکمای طب معتقدند، اضطرار تزريق واكسن در افراد سالم وجود ندارد، بلكه بعضی افرادي كه دچار بيماري های زمينه‌ای و ضعف بدنی هستند، در معرض خطر مرگ كرونايي قرار دارند و اضطرار مختص آنان است؛ فقيه بزرگوار چگونه قاعده «اكل ميته» را بر كل جامعه تسری‌ می‌دهند؟ شواهد نشان میدهد که اين بيماري براي افراد سالم به هيچ عنوان خطر جانی ندارد و تعداد افراد سالم فوت شده بر اثر كرونا بسيار ناچيز بوده است و نهايتا اضطرار در تزريق واكسن بر گروه هدف خاص جاری می‌گردد نه كل جامعه از نوزاد تا كهنسال! 🔻فدا كردن افراد سالم براي نجات افراد ديگر در بخشی از بيانات، ايشان فرموده اند: «حتی اگر بالفرض ۱۰ هزار نفر به خاطر واکسن فوت کنند، این مقدار در مقابل بیمه شدن ۷۰ میلیون عددی است؟». از آنجا كه فقيه بزرگوار به اين نكته توجه نكردند که بيماری كرونا باعث مرگ همگان نمی‌شود، لذا از اين موضوع نيز غفلت نموده اند كه عوارض واكسن دامان كساني را گرفته است كه هرگز ممكن نبود بر اثر كرونا جان خويش را از دست بدهند. با وجود این، در فرايند واكسيناسيون، افراد سالم نیز فدا شدند تا "شايد" عده ای كه ممكن است بر اثر كرونا فوت كنند زنده بمانند!. اينكه ايشان اين اقدام را جايز و انجام آن را از منظر فقه حكومتی واجب می‌دانند جاي بسی تامل و تاسف است. اين درحالی است كه مراجع بزرگ تقليد از جواز قتل نفس حتی در جنين‌های دچار نقص ژنتيكي احتياط می كنند، چه برسد به جواز قتل نفس محترم بالغ! درنتیجه اين روش ايشان به جد خلاف سنت سلف صالح است. از سوی ديگر درمان های جايگزين و قطعي براي اين بيماری موجود است و هرگز نمي‌توان در مورد واكسن چنين فرضی را متصور شد.