🌹 داشتم کمدش را مرتب می کردم. به یاد زمانی افتادم که می خواست به عنوان مدافع حرم به سوریه برود . دلم شکست . انگار قسمت چنین بودکه به جای سوریه در اتوبان حکیم تهران شهید شود . از این که چنین فرزندی تربیت کرده بودم به خودم بالیدم . اشکم را پاک کردم و به کارم ادامه دادم . ناگهان چند برگ کاغذ توجه ام را جلب کرد . رسید سرپرستی دو کودک یتیم تبریزی بود . مصطفی مدت ها آنها را تحت تکفل داشته . مثل همیشه مخفیانه و بی سر و صدا... 🌸 به نقل از مادرشهید یوسفی یادشان گرامی باد، راهشان پررهـ‍ـرو🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ بحقّ سیدالشهداء🌹