💠 جانباز شهید مصطفی الموسوی، مسئول مخابرات لشکر31 عاشورا و همرزم شهید مهدی باکری: ⚪️ متن زیر، خاطرۀ تأمل برانگیز شهید الموسوی از شهید مهدی باکری است ... و قابل توجه برای مسئولین و مدیران ... 👇 🔹 به سمیناري در مشهد دعوت شده بودم. از لشکر اجازه گرفته و عازم شدم. رفت و برگشت‌مان با هواپيما بود. آنجا هم ما را به يك هتل چهار ستاره بردند كه امکانات خوبی هم داشت. برای من كه مدت زيادی در منطقه بودم، سفر لذت‌بخشي بود. چند روزی آنجا بوديم و برگشتيم. 🔸آقا مهدي، اولين حقوق سپاهش را گرفته بود. به ما گفت: امروز همه مهمان من، می‌خواهم همه را جگر مهمان كنم. ▫️خيلی سر حال بود. همين‌طور كه مشغول خوردن بوديم، گفت: خُب، آقای الموسوی، تعريف كن ببينم، از سمينار مشهد چه خبر؟ ▪️من با آب و تاب گفتم: آقا مهدی، سمينار نگو، بگو دومينار !! عجب سميناري بود. با هواپيما بردنمون و رفتيم هتل چهار ستاره و خلاصه همه چيز به راه بود. تا اين ها را گفتم، قيافه‌اش در هم رفت. حرف‌هايم كه تمام شد، همين‌طور كه سيخ‌ها دستش بود، گفت: آقای الموسوي! اين سيخ‌ها رو می‌بينی؟ روز قيامت اين‌ها رو توی بدنت فرو مي‌كنن. شما می‌توانستی با اتوبوس بری، با اتوبوس هم برگردی. گفتم: من كه هواپيما نگرفتم، برامون گرفته بودن. سعي كردم خودم را تبرئه كنم، اما او با ناراحتي گفت: شما یک انسان بالغ هستی، وقتی یک جایی را می توانیم با اتوبوس برویم، چرا از هواپيما و پول ملت خرج کنیم؟ وقتی می‌توانيم توی هتل معمولی بخوابيم، چرا برويم هتل چهار ستاره؟ می‌گفت: چون مأموريت بوده و از بيت‌المال خرج شده، نبايد مي‌رفتی! @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم