میخواهم از دلتنگی هایم از یاد یاران سفر کرده ،از سنگر سازان بی سنگر ،از شقایق های پرپر بگویم،آنان که عاشقانه رفتند ،بال و پر گشودند و به اوج رسیدند.
از ستارگان دوکوهه ،یاد شبهای شلمچه ،یاد گلهای هویزه ، یاد مروارید های اروند و کارون
پرستوهای عاشق چه زیبا بال و پر می زدید بر فراز دریای شهادت...
کدامین عشق ؟در وجودتان شعله می کرد که اینگونه در خون خویش شنا می کردید با این حال تبسم بر لبهایتان نقش می بست.
کدامین نقاش؟میتواند لحظه ی عشق بازی شما را به تصویر بکشد؟
کدامین راوی؟می تواند در د و دلهای غریبانه شما را بازگو کند؟
وکدامین چشم و گوش ؟می تواند آنچه را دیده و شنیده اند باز بیند و باز شنود
یاد لحظه های عروجتان آن لحظه هایی که نه پدر نه مادر نه خواهر نه برادر نه دوست در کنارتان نبودند
ولیک ملائک در کنار تان چو پروانه هایی دور شمع وجود شما پر میکشیدند و خبر خوش بهشت برین را به شما میدادنند.
شما چه معصومانه چه خالصانه شهید می شدید ،وقتی چشم به عکس های لحظه ی شهادت شما میدوزیم انگار همان لحظه ها همیشه زنده هست ،
آری شما زنده هستید این ما هستیم که رفتیم و به بیراهه رفتیم ...
🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada