.
❇️ طیف بندی واکنشها به جنایت اسراییل ❇️
✍ پورخردمند
در نوع مواجهه و واکنشهای داخلی نسبت به جنایت رژیم اشغالگر قدس در حمله به کنسولگری ایران و شهادت مستشاران نظامی در دمشق ؛ سه طیف قابل شناسایی هستند :
⚫️ طیف اول که اعتقادی به انتقام ندارند و بر این باورند که اسراییل عمدا دنبال کشاندن ایران به رویارویی مستقیم هست و از طرفی وضعیت اقتصادی شکننده ای داریم و نباید در دام فریب اسراییل بیافتیم .
✅ در تحلیل دیدگاه ابن طیف ؛ اگر چه تا حدودی گزینه کشاندن ایران به رویارویی مستقیم دور از واقعیت نیست اما انفعال و عدم قاطعیت در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی بصرف تقابل نظامی مستقیم ؛ او را در ارتکاب جنایات بیشتر ؛ جری تر می کند و اگر دشمن به این باور برسد که ما در این سطح تحلیل متوقف می شویم در اینصورت از انتقام گیری ایران آسوده خاطر میگردد . گرایش سیاسی این طیف ؛ تعامل با غرب و یا به عبارت بهتر غربگرایی ست .
⚫️ طیف دوم خود دو دسته در درون جبهه انقلاب هستند علیرغم اختلاف در شیوه عمل ؛ در اصل موضوع یعنی انتقام از دشمن صهیونیستی اشتراک نظر دارند .
1⃣ دسته اول در مقام مطالبه گری از مسئولین نظام بویژه نیروهای مسلح ؛ معتقدند در همان سطح که رژیم اسراییل مرتکب جنایت شده باید انتقام خون شهدای والا مقام از آنها گرفته شود .
2⃣ دسته دوم ضمن اعتقاد به انتقام از رژیم صهیونیستی بر این باورند که نیروهای مسلح نباید تحت فشار و احساسات دسته اول قرار بگیرند به بیان دیگر نباید برای مسئولان امر ؛ تعیین تکلیف کرد و آنها بنا به تشخیص خود عمل خواهند کرد .
✅ در تحلیل این دو دیدگاه باید گفت خوشبختانه هر دو گروه معتقد به انتقام سخت از قبیله صهیون هستند با این تفاوت که یکی از موضع مطالبه گری و دیگری از موضع عدم تحمیل فشار به مسئولان به بیان دیدگاه خودشون می پردازند . این دو گروه که در جبهه انقلاب هستند با کمال تأسف در مقابل هم قرار میگیرند لذا در پاسخ به این سوال که کدامیک موضع واقع بینانه تری دارند ؟ باید گفت هر دو گروه دغدغه خونهای به ناحق ریخته شده را دارند اما نکاتی را متذکر میگردم :
اینکه مسئولان باید فارغ از مباحث رسانه ای و در آرامش و با در نظر گرفتن جوانب مسئله باید تصمیمات لازم را اتخاذ کنند کاملا منطقی ست اما باید یادآور شد مطالبه مردمی اولا بمعنای تحمیل نظر و تحت فشار قرار دادن نیروهای مسلح نیست ثانیا مطالبه مردمی نشانگر حساسیت مردم نسبت به حوادث و اتفاقات مرتبط با منافع و امنیت ملی ست که نمی خواهند بی تفاوت از کنار قضیه عبور کنند این نکته قوت نظام و بسیار بسیار ارزشمند هست ثالثا این مطالبه گری ؛ مسئولین را در اتخاذ تصمیمات لازم و قاطع ؛ مصمم تر و دل گرمتر می کند در واقع افکار عمومی بنوعی پشتوانه قوی برای انجام اقداماتی از نوع مقابله و انتقام می باشد . بنابرین نباید نیروهای دلسوز انقلاب به صرف اختلاف در شیوه عمل ؛ در مقابل هم قرار بگیرند که نتیجه آن تضعیف و سردرگمی و ایجاد انشقاق در بین مردم و مسئولین از یک طرف و لوث شدن مسئله انتقام و برخورد با دشمن زبون از طرف دیگر می گردد .
⚫️ طیف سوم باز دو دسته هستند و علیرغم اینکه بلخاظ گفتمانی در دو جبهه مقابل هم هستند اما در نوع مواجهه به نقطه مشترک می رسند .
1⃣ دسته اول انقلابیونی هستند که مایوس از اتنقام بوده و معتقدند وضعیت مشابه را قبلاً هم در ترور حاج قاسم و فخری زاده و ترورهای دیگر داشتیم که مسئولین نظام به هر دلیلی مماشات کردند و در حد مواضع آتشین و شاخ و نشان کشیدن کاری از پیش نبرده اند .
2⃣ دسته دوم بدون اینکه اعتقادی به انتقام داشته باشند فقط از روی کینه و عناد و طعنه ؛ زبان به مذمت مسئولین ( شما بخوانید نظام ) می گشایند که حاکمان جمهوری اسلامی فقط بلوف می زنند و جرات ندارند اقدام عملی کنند و برای مصرف داخلی ؛ یکسری حرفهایی را بیان می کنند که بواقع می دانند در مقام عمل دستشان خالی ست .
✅ در تحلیل دسته اول طیف سوم باید گفت که قصد و غرضی ندارند و صرفا از روی دلسوزی زبان به گله می گشایند که باید به آنها گفت در اینگونه موارد باید اولا سطح تحلیل را کمی بالا ببریم ثانیا به نیروهای مسلح اعتماد کنیم و ثالثا بعضا حرفهای دشمن شاد کن نزنیم ضمن اینکه خیلی وقتها بنا به ملاحظات امنیتی ؛ اقدامات انجام گرفته در مواجهه با دشمن ؛ رسانه ای نمیگردد . اما در مورد دسته دوم طیف سوم تنها میتوان گفت : « فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا » چون آنها در هر صورت چه انتقام بگیریم و چه انتقام نگیریم ناراضی هستند و ناراضی خواهند بود .
https://eitaa.com/ghotbnama1