(این قسمت به دلنوشته های این شهید اختصاص داده شده است) بقول شهریار طفل بودم، دزدکی، پیرو حقیرم ساختند . . . بودن با شهدا را قدر نشناختم، فرصت جنگ و دفاع مقدس را نیز . . . و حالا مانده ام معطل، با تنی که فرصت جهاد از او گرفته شده و دستها و پاهایی که فرمان نمیبرند مرا . . . میخواهم نترس، با سری بالا، مثل نوجوانی ام، از هر معبری عبور کنم اما درد هایم، با من به سخن می نشینند! می گویند، یا بکُش یا بکِش . . . و ما هرگز، بعد از زندگی با شهدا، بی درد نبوده ایم که دردها را بکُشیم . . . پس می کِشیم درد هایی را که چون داغ، تن رنجورمان را بسوزاند تا روزی که خاکستری بر جا بماند و بوی عطر شهدا مستمان کند . . . دوباره . . . شاید عاشقمان شود و عاشقش شویم. 📸شهید مدافع حرم در کنار شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam