یک ماهه بود که ماه محرم آغاز شد. روز عاشورا او را در آغوش گرفتم و از منزل خارج شدم. زمانی که هیئت های عزاداری را دیدم حس عجیبی به من دست داد، کفش هایم را در آوردم و پای برهنه شروع کردم به حرکت کردن. ناگهان چشمم به گهواره نمادین علیه السلام افتاد، داوود را به مردی دادم که کنار گهواره ایستاده بود. گفتم او را درون آن قرار بدهد و مبلغ پولی که لای پر قنداقش هست را در گهواره بگذارد. در دلم گفتم فرزندم را به آقا ابا عبدالله علیه السلام هدیه می کنم. زمانی که داوود را دوباره به دستم دادند به پسرم گفتم انشاءالله سرباز خوبی برای علیه السلام باشی و راهشان را ادامه دهی. 📸نقل از مادر شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam