💢گفت قصد نداشتم شما را از سفرم مطلع کنم زیرا میدانستم بی تاب میشوید ولی دلم آرام نشد بدون رضایت شما به سوریه بروم. به او گفتم نگران ما و خانواده ات نیستی!؟ چند ثانیه سرش را به زیر انداخت، بعد گفت آیا میتوانید کسی را به من معرفی کنید که بر ائمه علیهم السلام برتری داشته باشد؟! اگر از رفتنم ممانعت کردید میتوانید پاسخ گوی خداوند و ائمه علیه السلام باشید؟! به او گفتم نه! نمیتوانم. بعد گفتم داوود جان تو امانت خدا هستی، بزرگت کردم و ثمره جوانی ات را دیدم. حالا که زمان دفاع از اسلام است مانعت نمیشوم، برو. اگر خواست خدا باشد، برمیگردی، اگر هم سرنوشت تو شهادت باشد باز هم راضی هستم به رضای خدا ▪️نقل از مادر 📸شهدای مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam