فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥درد و دل مدافع حرم با پدرش 📝راستی یادت هست به مادر گفتی خداحافظ میروم اما انتظار نداشته باش که برگردم و پشتم را نگاه کنم زیرا اشکهایش اراده ام را سست و پاهایم را بی رمق خواهد کرد، تو میرفتی و من تا ته کوچه رفتنت را مینگریستم و اشک از چشمانم آرام آرام بر گونه های کوچکم میریخت، گویی تمام وجودم را با خود میبردی، انگار تمام آرزوهایم به پایان رسیده است. خود را سخت به سینه مادر میفشردم تا شاید دردم التیام یابد و تو لحظه به لحظه از من دور ودورتر میشدی و من لحظه به لحظه به غربت و تنهایی نزدیک و نزدیکتر، آنقدر دور شدی که انتهای کوچه دیگر ندیدمت و یک بار هم برنگشتی. وقتی رفتنت را باور کردم گویی این ابیات را در وجودم زمزمه میکرد: میگفت شبی به خانه بر میگردم با سبز ترین نشانه بر میگردم میگفت، ولی دلم گواهی میداد یک روز به روی شانه بر میگردد 📩دلنوشته ی که درد و دلی با امیر بابایش داشته است. 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam