﷽❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟ ⃟✤═✾࿐ᭂ༅•❥ 🌀 🔰«بسمه تعالی» جبهه باطل در برابر (ع) شکست ابدی خورد. 🔺صبح عاشورا، جنگ سختی در کربلا بین دو جبهه حق و باطل شروع می‌شد. در هر جنگی حریف سعی می‌نماید اول رهبر لشکر مقابل را نابود کند تا لشکر بی‌رهبر را به آسانی شکست دهد.در واقعه کربلا جبهه باطل جنگ را به گونه غیر متعارف پیش می‌برد، سران لشکر کفر کشتن رهبر را تا آخرین لحظه ممکن عقب می‌اندازند. 🔺یارانش را یکی بعد از دیگری می‌کشند، حسین در نهایت،رهبر بی‌لشکر می‌شود.چون سران جبهه باطل می‌خواهند که از حسین صدای تسلیم را بشنوند. 🔺فعالیت جبهه باطل بر این منطق استوار است که:جبهه حق باید بی‌رهبر باشد. نباید احدی پیدا شود که بر همه مظاهر جبهه باطل «نه» بگوید.هر کس در هر مقامی باشد، باید تسلیم گردد. 🔺جبهه باطل با چنین منطقی می‌خواست حسین را مطیع نماید.تمام تلاش کفر در جذب یا تبدیل حسین به یک فرد بی‌طرف بود.جذب یا انزوایش بیشتر به نفع جبهه باطل بود.ابلیسیان نمی‌خواستند این واقعه به شهادت امام حسین منجر شود.جبهه باطل می‌خواست حسین از نیمه راه مبارزه برگردد و یکی از یاران جبهه باطل گردد. 🔺از میان مردم نباید رهبری قوی مدافع مستضعف قد علم نماید.اگر قد علم کرد،نباید و تا آخر هیچ نقطه ضعفی نداشته باشد.هر کس خواست قد علم نماید،در مرحله اول باید با حربه‌های زر و زور و تزویر مطیع شود و گرنه با انواع سلاح‌های استکباری سرکوب می‌شود. 🔺جبهه باطل می‌خواهد به دست خود رهبری برای فریب دادن حق‌جویان بتراشد،تا از طریق آن رهبر وابسته، کنترل حق‌جویان خورده‌پا را در اختیار داشته باشد. 🔺جبهه باطل از حسین یک ابزار به نفع جبهه خود، می‌خواست.می‌خواست حسین در صف طاغوتیان قرار گیرد.در اولین ساعات جنگ او را نکشتند.یاران حسین وارد میدان شدند، حسین در آخرین لحظات هر یاری،بر سر بالین‌اش می‌رفت. 🔺دشمن عقب می‌رفت و نظاره می‌کرد، تا شاید، صدای تسلیم را بشنوند.عباس علمدار جبهه حق، وقتی از اسب بر زمین افتاد و از برادر کمک خواست،حسین به سویش شتافت،سرکرده‌گان جبهه باطل عقب رفتند و ساکت به نظاره ایستادند. 🔺حسین برادر بی‌دست را دید،دست در کمر گذاشت.چون دشمن استواری و پافشاری بر اصول را از سوی حسین دیدند،ناامید منتظر فرصت دیگر ماندند تا شاید بتوانند وادار به تسلیم کنند. 🔺وقتی شبیه پیامبر در میدان نبرد،از پدر کمک خواست، پدر بر سر بالین پسر شتافت.جوان مجروح در بغلش شهید شد.خواست به خیمه‌ها برساند.لشکر کفر قدم به قدم پشت سر حسین حرکت می‌کرد، مهلت می‌داد تا به خیمه ها نزدیک شود، تا شاید زنان حرم التماس کرده و از حسین صدای تسلیم را بشنوند. 🔺حسین علی‌اصغر تشنه لب را در بغل داشت، یزیدیان بجای سینه پدر، گلوی پسر را نشانه گرفتند.می‌خواستند صدای تسلیم را بشنوند. جبهه باطل می‌خواست با هر وسیله ممکن، صدای تسلیم را از گلوی حسین بشنود.در آخرین لحظات هم سرش را از جلو نبریدند، از پشت شروع به بریدن کردند، زیرا می‌خواستند فرصتی به حسین داده باشند تا حداقل آهی از سر ناتوانی از او بشنوند. 🔺جبهه باطل می‌خواست به هر وسیله که شده حسین را وادار به تسلیم نماید.می‌خواست انسانیت، شجاعت، شرافت، عزت و از همه مهم‌تر رهبری عاشقان را بگیرد. فرزندی که تربیت و پرورش یافته زهراست. کوثری که هرگز تسلیم نشد. 🔺جبهه باطل در برابر حسین شکست سخت و جبران ناپذیری خورد و نتوانست قد راست کند. چرا که بعد از عاشورا هر چه تاخت و تاز کرد، یاد و راه حسین را مخفی کند، ناکام ماند.نام حسین به مرور زمان آشکارتر خواهد شد و حق و آزادی خواهان را رهبری خواهد کرد. 🔺حسین رهبر سازش ناپذیر جبهه حق، تا ابد لرزه بر اندام جبهه باطل خواهد انداخت؛ و هدایت بخش رهروان جبهه حق خواهد بود. ✍️ محمد ابراهیم پاکروان 🎬 ثامن مدیا قزوین @AftAbEgbAl🇮🇷 ⊰⃟𖠇🇮🇷࿐༅𖣔༅❧➼‌•┅─