«جشن عناب »
جشن عناب است و ما خوشحال و خندان گشته ایم
سالها در سایه اش همسوی یاران گشته ایم
میوه ای شیرین ،مغزی،عطر بویش بینظیر
هفت شهر عشق را ، چون گلعزاران گشته ایم
آمدی در شهر ما ، سوغات کوپا را ببر
با خریدش شهر های کل ایران گشته ایم
هیچ میدانی که اینجا زادگاه حافظ است
همچنان سرو روانش ،سرو دوران گشته ایم
شهر سجزی و تودشک و هاشم آباد ،مشکنان
یا درون زفره اش ، درکوهساران گشته ایم
از امامزاده که باشد واجب العظیم وکوی منزلت
در جوارش ما همه مست و خرامان گشته ایم
گردشی کردی به باغات فشارک و مارشینان
چشمه ی آبگرم ورتون ،جویباران گشته ایم
صادق آباد تودشک و کاظم آباد و جزه
شاه ناصر در جبل ، در چشمه ساران گشته ایم
از علون آباد و کیچی وشریف آباد گوی
در قهی چونان عروس شرق استان گشته ایم
خاک جندابه چو زرخیز است ، یارش جشوقان
فصل گل در باغ و بستانش بهاران گشته ایم
از شمال و شرق استان تاکویرسیستان
چون نگینی در دل قلب سپاهان گشته ایم
نام مزرع شور و باغاتی که مهد پسته است
همچنان عناب کوپا ،شاد و خندان گشته ایم
رنگ عنابی میان فرش نائین افتخار
چون (سرا) با جشن عناب،کل ایران گشته ایم
✍سرائیان (سرا) ۱۰ آبان ۱۴۰۳
# کوهپایه ، جشنواره شعر عناب 🍁