۱- برقراری دوباره روابط سیاسی ایران و عربستان به یک بمب خبری شبیه بود که روز جمعه با سر و صدای زیاد در جهان منفجر شد و بلافاصله پس از انفجار به خبر اول تمامی رسانههای دنیا تبدیل شد و مقامات رسمی و مطرح جهان سیاست را به اولویت اظهارنظر درباره آن ملزم کرد. نگرانی همراه با خشم و عصبانیت آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی از این رخداد بهاندازهای گسترده و فراگیر بود که به سختی میتوان نمونه مشابهی از آن را آدرس داد. تیتر اول کیهان دیروز به این موضوع اختصاص یافته و در آن به مواردی از این اظهارنظرها پرداختهایم که نه فقط خواندنی است، بلکه شگفتیآفرین و عبرتانگیز نیز هست. در وجیزه پیشروی اما، به نکتهای اشاره داریم که در سیاست خارجی دولت سیزدهم بر آن تاکید شده است و توجه به آن میتواند در آینده نیز گرهگشا باشد. بخوانید!
۲- دولت آقای روحانی و تمامی دولتهایی که مدعیان اصلاحات در رأس آن بودند، هر اقدام و حرکتی در سیاست خارجی را به جلب نظر آمریکا و متحدان اروپایی آن گره میزدند و بارها به صراحت اعلام کرده بودند که بدون جلب موافقت «کدخدا»! (لقبی که جناب روحانی به رئیسجمهور آمریکا داده بود) انجام هیچ حرکتی در منطقه امکانپذیر نخواهد بود! توافق اخیر ایران و عربستان نه فقط بدون جلب رضایت و نظر آمریکا صورت پذیرفت بلکه در این توافق، آمریکا و متحدانش از صحنه نیز حذف شدهاند. واقعیتی که آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی با عنوان ضربهای بزرگ بر موقعیت و حیثیت خود در منطقه از آن یاد میکنند و تقریباً هیچیک از مقامات کنونی و سابق آمریکا و رژیم صهیونیستی را نمیتوان یافت که از چرخش عربستان به سوی ایران و حذف آمریکا از مناسبات منطقه عصبانی نشده باشند. کافی است نیمنگاهی به انبوه گزارشهایی که خبرگزاریهای معتبر دنیا در این خصوص مخابره کردهاند بیندازید تا از شدت ضربهای که توافق اخیر بر موقعیت و جایگاه آمریکا در منطقه وارد کرده است، آگاهی بیشتری داشته باشید.
۳- برخی از مدعیان اصلاحات که در عصبانیت از توافق اخیر با دشمنان تابلودار ایران شانهبهشانه میسایند، استقبال کیهان از این توافق را با مخالفتهای قبلی در دوران دولت آقای روحانی کنار هم نهاده و نتیجه گرفتهاند که کیهان در اصول پیشین خود تغییراتی داده است! این برداشت اگرچه بسیار ابتدایی و در خوشبینانهترین حالت، ناشی از کمفهمی آنها نسبت به واقعیت ماجرا و مقایسه کودکانه صورتمسئله به جای نگاه به مفهوم مسئله است ولی با این وجود اشاره به نکاتی در این باره خالی از فایده نیست؛
مدعیان اصلاحات توافق با عربستان را اولاً در بستر موافقت آمریکا و ثانیاً با پذیرش شروط عربستان پیشنهاد میکردند! به بیان دیگر، محدودیت توان موشکی کشورمان، دستکشیدن از حمایت نیروهای مقاومت منطقه و از جمله، پذیرش سلطه عربستان و امارات بر یمن! کنار نهادن حق حاکمیت ایران بر سه جزیره تنببزرگ و کوچک و ابوموسی! پیوستن به دیدگاه کشورهای دستنشانده عربی درباره موجودیت رژیم صهیونیستی و... پیشنهاد میکردند. در این حالت به همان اندازه که مخالفت سرسختانه کیهان با توافق پیشنهادی عربستان (بخوانید آمریکا و اسرائیل) بسیار طبیعی، منطقی و وطندوستانه بود، موافقت مدعیان اصلاحات با شرایط یاد شده فاجعه بوده است.
در توافق اخیر اولاً آمریکا از مناسبات منطقه حذف شده است، ثانیاً، عربستان به این واقعیت پی برده که نمیتواند روی دیوار آمریکا یادگاری بنویسد و برخلاف روال گذشته به حذف آمریکا از مناسبات منطقه تن داده است و ثالثاً (مهمتر از همه) آن که از پیششرطهای دیکته شده آمریکا برای رابطه با ایران دست کشیده و با ایران روی خواستههای مشترک و منطقی به توافق رسیده است و رابعاً به طرح اسرائیلی موسوم به «آبراهام» برای پیوند با اسرائیل در مقابل ایران، پشت پا زده است تا آنجا که دیروز روزنامه صهیونیستی «آحارونوت» نوشت: «عربستان در توافق با ایران به صورت اسرائیل تُفانداخته است»! و سایت خبری ووکس «VOX» با کنایه نوشت
«به لحظه پساآمریکایی در خاورمیانه خوش آمدید» اکنون این سؤال مطرح است که مدعیان اصلاحات چرا باید از توافق یاد شده عصبانی باشند و چرا باید کیهان را به دلیل موافقت با آن مورد حمله قرار بدهند؟!
۴- حالا به این دو نمونه از سخنان یکی از مسئولان سابق جمهوری اسلامی ایران درباره رابطه با عربستان نگاهی بیندازید: «دولت عربستان برای این که بر جنایتش نسبت به سربریدن یک رهبر دینی در کشور خود سرپوش بگذارد