هدایت شده از 👑 پسران علوی 👑
╭•⊰◄‹☫🕊›••⊱─━─━•─┈─ · · · · ❲‌ آن أواخر حال و هوای دیگری داشت. روزها خندان بود و شب‌ها را تا صبح گریه می‌کرد. می گفت: «همه کارها را کرده‌ام. دیگر نگرانی ندارم. مگر یک چیز؛ اینکه ارباب راضی شود.» آخر امام حسین ‹علیه‌السلام› در خواب به او گفته بود:«کارهایت را بکن، این بار دیگر بار آخر است.» به یکی از رفقایش یک سربند داده بود. گفته بود:« شهید که شدم آن را به سینه‌ام ببندید؛ چون از آقا خواسته‌ام بی‌سر شهید شوم.» بعد از شهادت، پیکرش بی‌سر برگشت و همانطور که خودش خواسته بود، بچه‌ها سربند را به سینه‌اش بستند. روی سربند نوشته شده بود: «أنازائرالحسین» ❳ شبتون شهدایی:) @pesaran_alavi_313