#گزارش_برخط
🔷 ویژهبرنامه دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی
🔹آقای میثم مهدیار:
▫️ما مفهوم پردازی دقیقی از واژه مردم نداریم، به همین دلیل تصور دقیقی هم از مردمیسازی نداریم و به همین دلیل مشارکت مردمی جای درست خود را در گفتمان مربوط به خودش پیدا نمیکند. مثلا در چپ انتقادی و مکتب فرانکفورت مردم تودهای هستند که آگاهی نسبت به مصرف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خود ندارند و نگاه انتقادی به توده مردم وجود دارد و در مکتب لیبرال فرهنگ عامه به خودی خود موضوعیت دارد چون مصرف اصالت دارد و فرهنگ نخبگانی هیچ مزیت و برتری ای نسبت به فرهنگ عامه ندارد. در مردم شناسی از حیث روش شناسی پژوهشگر خودش باید جزئی از مردم شود تا بتواند درباره آنها پژوهش کند یا در نگاه دینی، مردم افراد دیندار اند که منظور همان امت است. اما سیاسیون ما وقتی درباره مردم حرف میزنند چون چهارچوب مفهومی مشخصی ندارند، معلوم نیست منظورشان از مردم چیست.
▫️وقتی در این چهارچوب مفهومی ضعف وجود داشته باشد با موج های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی تعریف ما از مردم تغییر میکند.
ما در این وضعیت چطور میتوانیم از انحصار و ضد انحصار که مردم محسوب میشوند حرف بزنیم؟
احتمالا اساتیدی که قبل از بنده صحبت کردند از تکنیک های انحصار زدایی صحبت کردند اما به نظر من ما با وضعیت پیچیده تر و عمیقتری مواجه ایم. دانشگاه باید مردم را تعریف کند در حالی که ما اصلا دانشگاه نداریم. دانشگاهی که تعریفش از مردم با موجهای مختلف تغییر میکند می تواند از انحصار زدایی صحبت کند؟
در این دانشکده چه سنت یا سنتهای علی وجود دارد؟ در حالی که بدون سنت علمی نمی توان حرف علمی زد.
▫️من که می خواهم از تعارض منافع، رفع انحصار، نقد احزاب مختلف حرف بزنم باید در یک سنت علمی حرف بزنم. معلوم نیست که من لیبرال هستم یا انتقادی یا کارکردگرا یا محافظه کار.
وقتی میخواهم پایاننامه بنویسم کارکردگرا ام وقتی می خواهم در رسانه حرف بزنم انتقادی و وقتی می خواهم پروژه بگیرم.
ما باید خارج از لغلغههای زبانی با مفاهیم مواجه بشویم. ببینیم چطور می توانیم اون رو مفهوم پردازی کنیم و بعد آن را گسترش دهیم و به کاربگیریم.
@Basijut_ir