▫توی ماشین نشسته بودیم و در راه مأموریت به جنوب کشور بودیم. معمولا از هر دری صحبت به میان می آمد.
▫به محض این که بوی غیبت از حرف کسی می آمد، محمود به صورت ناگهانی می پرید وسط حرف ها و طوری که انگار اتفاق خطرناکی افتاده میگفت: آقایان ساکت ؛
یک لحظه ساکت!
▫همه که ساکت می شدند تا ببینند موضوع چیست و چه اتفاقی قرار است بیفتد، می خندید و با آن لهجه شیرین ساروی اش می گفت:
یِه تا صَلِوات بَرِسِنین !!
▫همه صلوات می فرستادند و غیبت کردن فراموش می شد.
🌷 شهید محمود رادمهر🌷
🔻تاریخ تولد: 1359/09/03 ساری مازندران
🔺تاریخ شهادت: 1395/02/16 خانطومان سوریه
🔰
#قرارگاهسایبریبصیر
@basirat_83