چرا آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات شد؟
بررسی برخی مطالب مطرح شده از سوی چهره های جریان اصلاحات در خصوص انتخاب آذر منصوری به عنوان رئیس جبهه اصلاحات بیانگر اتخاذ طراحی ای ویژه برای پیوند جریان اصلاحات با جنبش زن، زندگی و آزادی است.
مروری بر مطالب مطرح شده از سوی اصلاح طلبان حکایت از آن دارد که آنان در خصوص عمل به توصیه خاتمی مبنی بر انتخاب یک زن به عنوان رئیس جبهه اصلاحات تاکید می کنند که پس از جنبش زن، زندگی، آزادی و جنبش مهسا، جبهه اصلاحات نشان داد که خودش را با تغییرات و مطالبات اجتماعی هماهنگ کرده است.
به باور اصلاح طلبان، اگر جنبش مهسا را یک متر و معیار قرار دهیم به این معنا که سطح مطالبات اجتماعی و سیاسی در ایران وارد یک مرحله نوینی شده و یکی از مهمترین ارکان جامعه ایران یعنی زنان خواستار سهم بیشتری از اثر گذاری در حوزه اجتماعی و سیاسی هستند، بهنظر میآید انتخاب آذر منصوری یک هم آوایی و همگرایی با این سطح از مطالبات اجتماعی است.
برخی اصلاح طلبان همچنین ۲ آسیب و خطر را به آذر منصوری گوشزد کرده و تصریح می کنند که خطر نخست آن است که وی بجای اینکه نماینده اجماع و معدل اصلاح طلبان با همه تنوع ها باشد، در شکل دبیرکل حزب اتحاد ملت نقش بازی کرده و شکاف عمیقی را در جریان اصلاحات موجب شود.
این بخش از اصلاح طلبان اما خطر دوم را عدم توجه به گفت و گو و تعامل با حاکمیت و ساختار عنوان کرده و تصریح می کنند آذر منصوری امروز رهبر جریان اصلاحات است و جریان اصلاحات را باید هدایت کند و از شکل یک عنصر صرفا مبارز و کنشگر سیاسی به یک رجل سیاسی یا یک بوروکرات سیاسی باید بدل شود. چون اگر جریان اصلاحات می خواهد در حاکمیت شرکت کند یا نکند نیازمند نوعی گفت و گو و تعامل با حاکمیت و ساختار است و اینجاست که باید آذر منصوری مبارز به آذر منصوری سیاستمدار بدل شود و این ملزومات و ابزاری دارد که باید به آن توجه کرد.
اصلاح طلبان همچنین انتخاب آذر منصوری را دارای ۲ پیام ارزیابی کرده و تاکید می کنند، اول اینکه اگر زمینه برای ورود جریان اصلاحات در انتخابات فراهم شود این جریان به شکل پویاتر، اجتماعیتر و هم زیستتر با مطالبات اجتماعی مخصوصا زنان در انتخابات شرکت می کند. معنای دوم اما آن است که اگر شرایط برای ورود اصلاح طلبان در انتخابات متناسب با آن معیارهایی که مطالبه می کنند نباشد آذر منصوری باز بهترین فردی است که می تواند مطالبات رادیکال را نمایندگی کند. لذا این انتخاب هم فرصت است و هم تهدید، بستگی دارد به اینکه ببینیم حاکمیت از خود چه پالس و نشانههایی بروز می دهد.
بنا بر تاکید اصلاح طلبان، اگر حاکمیت دنبال انتخابات پر شور است باید زمینه های آن انتخابات پر شور فراهم شود و اگر آن زمینه ها فراهم شود قطعا اصلاح طلبان شرکت خواهند داشت اما اگر حاکمیت خودش بخواهد که اصلاح طلبان در این بازی نقش نداشته باشند یعنی اینکه همه منافذ و راه های ورود و مشارکت آنها را ببندد طبیعتا باز آذر منصوری و اصلاح طلبان بهترین گزینه برای سکوت و کناره گیری هستند.