📚📚 در آیهٔ ۴۵ از صفحه ۲۱۴ می خوانیم روزی که خدا کفار را جمع می کند آنها احساس می کنند که در دنیا درنگ نکرده اند ««لم یلبثوا»» بجز ساعت اندکی از یک روز «« الا ساعة من النهار »» احساس کم بودن اقامت در دنیا یا به خاطر این است که در برابر زندگی جاودان قیامت به قدر ساعتی بیش نیست یا به این خاطر است که دنیای ناپایدار چنان با سرعت بر انسان می گذرد که گویی یک ساعت بیش نبوده یا شاید به خاطر این است که انسانها از عمرشان خوب استفاده نمی کنند برای همین فکر می کنند که تمام عمرشان بیشتر از یک ساعت ارزش نداشته 📚📚 در همین آیه می فرماید ««یتعارفون بینهم»» آنجا همدیگر را کاملا میشناسند شاید منظور این است که زمان برزخ را که پشت سر گذاشتند آنقدر کوتاه بوده که دنیا را فراموش نکرده اند بنابراین تا همدیگر را می بینند می شناسند برزخ طولانی است ولی مثل دنیا که در مقابل برزخ گویی خوابی است برزخ هم در مقابل آخرت گویی خوابی است شاید منظور از یتعارفون این است که باطن همدیگر را می بینند و یکدیکر را می شناسند ،که این رسوایی بزرگی است شاید هم منظور این است که توقفشان در دنیا تنها به مقداری بوده که دونفر یکدیگر را ببینند و با یکدیکر تعارف کنند و سپس جدا شوند